راز سر به مهر
کتاب اول: توافق موقت ژنو؛ کتاب دوم: از توافق موقت تا اتاق نگارش؛ کتاب سوم: جدال بر سر متن؛ کتاب چهارم: فصل سرد و سخت مذاکرات؛ کتاب پنجم: تولد برجام؛ کتاب پنج + یک: پیوستها
تنظیم و گردآوری از: علی موجانی
تهران: اطلاعات، ۵+۱ جلد، ۱۴۰۰
مجموعۀ «راز سر به مُهر»، گزارشی است توصیفی و مستند دربارۀ روند یکی از مهمترین پروندههای تاریخ ایران که میکوشد قرائت ایرانی از برههای مهم در سرنوشت معاصر را به تصویر کشد. انگیزه تدوین این مجموعه حاصل ارزیابی روایتها و گزارشهایی بود که طرفهای مقابل ـ بیشتر آمریکاییها ـ به نشر و ترویج آن طی دو دهۀ اخیر مبادرت ورزیدند. آنها تلاش داشتند: «اذهان را بسازند و تاریخ را آنگونه که خود می خواهند گزارش کنند».
این ضعف تاریخنگاری معاصر ایران است که به دلایلی متعدد ماموریت مستندسازی و تاریخنویسی تحولات مهم یا عموماً در زمانِ نزدیک به رویداد نادیده گرفته میشود و یا به زمانِ بعید واسپرده میگردد. این کم دقتی سبب آن شده است هنگامی که محققان و پژوهندگان دست به تتبع میگشایند ناخواسته در برابر خود با بنیادی از آرا و نظراتی روبرو میشوند که حاصل تکنگاریهای بیگانگان و قرائتهای عاری از واقعیات درونی رویداد است. صرفنظر از تاریخ جنبش عدالتخواهی و مشروطیتطلبی ایرانیان که سنتی متفاوت را سبب گشت و این مسیر را گشود تا دستاندرکاران آن جنبش قلم به دست گیرند و اخبارِ رویدادها را کتابت کنند، در سلسله تحولات پسین تاریخ مشروطیت کمتر مجالی برای چنین امری حاصل شد. با این نگاه، هیئت اصلی مذاکرهکننده در موضوع هستهای طی سالهای اخیر مصمم گشت بهرغم حجم فراوان امور جاری، گزارشی متقن و مستند را ارائه دهد. این اثر در شرایط اشتغال بسیار نویسندگان آن تهیه شده و لذا همچنان رو به تکمیل است. امید آن است پس از فراغت از امور و مسئولیت های جاری، با گذشت زمان، جزئیات و روایت ها و خاطرات بیشتری به این مجموعه در چاپ های بعدی افزوده گردد.
در این مسیر دشواریها کم شمار نبود، تمیز میان آن بخش از مسائل که میتوانست بازگو گردد و اسباب سوء استفاده بیگانگان را فراهم نسازد، بهموازات رعایت قوانین و الزامات مربوطه، ایجاب میکرد درباره یکایک عبارات و سطر به سطر خطوط اندیشیده شود تا علاوه بر حفظ امانت در گزارش این روایت مهم، اسباب سوء تفاسیر نامحرمان و ایرانستیزان فراهم نیاید.
افزون بر این سخن، یک ملاحظه مهم در مسیر نگارش نیز همواره مورد نظر صاحبان این اثر بود. تردید نیست که مطالعه گزارشهای رسانهای طی این سالها سرشار از قضاوتها و سخنانی است که یا از سرِ مهر و یا از دلِ کین، گاه آگاهانه و زمانی از سر کمدانشی درباره جزئیات مسائل بیان شده است. شک نبود که هر کارگزاری در پایان عصر خدمت خود این امکان را داشت تا به این ارزیابی ها پاسخ دهد اما روشن است اگر در این گزارش قرار بر آن گذاشته میشد که به سخنان «روا» و «ناروا» پرداخته شود، جهت گزارشنویسی این روایت بیش از آنکه مبتنی بر بیان دقیق ماجرا باشد، ادبیاتی مییافت در همدلی با راستنگاریهایِ منصفانه و قهر و غضب برابرِ ناراستنویسیهای مغرضانه. از اینرو کوشش شد مگر در مواردی خاص و لازم که برخی مطالب اثری وضعی را بر روند پرونده مذاکراتی داشتند، چشم به هرآنچه گفته شده است، بسته بماند. شک نیست که صاحبان آن قضاوتها طی مسیر مذاکرات با خوانش این اثر مجالی تازه خواهند یافت که داوریِ خود را محک زنند. ایبسا همدلانی که توقع بیشتری داشتند دریابند رأی و نظر آنان قابل بازبینی و تصحیح است و چهبسا منتقدانی که از سر کم دقتی به اقتضائات واقف نبودند، خبر شوند که هیئت مذاکره کننده در موضوع مذاکره حسب دستورالعملها و تعلیماتی گام برداشت که بدان مأمور بود. نظر کارشناسی را صادقانه ارائه داد اما در نهایت حسب رأی مراجع بالادستی بنابر دانش و تجربیاتی که طی سالها در عرصۀ دیپلماتیک اکتساب کرده بود، مسیر مذاکرات را درنوردید.
در تدوین مجموعۀ حاضر یک رسالت دیگر نیز مورد نظر صاحبان این اثر بود: سخن گفتن با نسلهای آتی، «فرزندانِ ایران» که بدانند برای حفظ دستآوردهای انقلاب شکوهمند اسلامی، کوششها و جانفشانی دانشیمردان و زنانی که پیشران علوم و فنون بودند، واجب است. حفظ دستاوردهایی که نهال آن با شهامت و شجاعتی تا مرز شهادتها از سوی مردانِ میدان چون شهید سعید سپهبد سلیمانی و شهدای هستهای، و در آخرین نمونه آن شهید دکتر محسن فخری زاده آبیاری شد، مسئولیتی بس گران است. لذا با عنایت بر این دو اصل صاحبان این اثر کوشیدند الزاماتی را به کار گیرند که «حقوق» ایران تثبیت، «امنیت» آن تأمین و «توسعۀ» آن تضمین گردد.
در قضاوت درباره این گزارش باید توجه داشت؛ روایت حاضر تنها مختصری از کوششی است که هیئت مذاکرهکننده انجام داده است اما آن اهتمامِ سترگی که حقوق، امنیت و توسعه ایران را پیشنهاد همت خود ساخت، رهبری داهیانه این روند با تدبیر مسئولان امر و ارزیابی های پیوسته کارشناسانه دلسوزانی بود که در کمیته های فنی، حقوقی، سیاسی، رسانهای در کنار هیئت مذاکرهکننده کوشیدند و یا در کشور با سختکوشی و دقت نظر، به دور از جوّسازیهای غیرمنصفانه اشکالات و ابهامات مسیرهای پیموده شده را رصد کردند و اجازه دادند که مسئولان امر در تصمیمگیریهای سخت از دانش کارشناسی آنان بهرهمند گردند، اصول مذاکراتی را ابلاغ کنند، خطوط قرمز را ترسیم دارند و راهبردهای لازم را تصویب نمایند.
راز سر به مُهر، یک «راز» مهم را نیز برای تاریخ معاصر میگشاید: «خودباوری». این بیان به چه معناست؟ در حقیقت تجربه مذاکرات آنگونه که مقام معظم رهبری با آن موافقت نمودند آزمونی بود در مسیر افزایش سطح آگاهی و خِرد ملی ایرانیان که دلبستن به شرق و غرب سیاست، عبث است. آرمان انقلاب اسلامی نفی قدرت استکبار برای حفظ استقلال کشور بود. مذاکراتی پیوسته با پنج کشور فائق پس از جنگ و قدرت مسلط نظامی پیش از جنگ جهانی دوم ـ آلمان ـ که اراده آنان برچیدن توان هستهای کشور بود و در این مسیر با سازوکارهای حقوقی پی افکنده شده از همان دوران جنگ، حصاری سخت را گرد ایران برکشیده بودند، یا تحریم هایی ظالمانه را به صورت فردی و جمعی وضع میکردند، برای نخستین نوبت این امکان را فراهم ساخت تا آرمان انقلاب ایران در عرصه دیپلماسی تحقق یابد. ارادۀ ملّی ملت شریفی که سالها بر سر اصول خود جانفشانی کردند، اینبار بر بنیان همان ابزار و نظامات بَرساخته پس از جنگ جهانی دوم غالب شد. قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی همۀ قدرت یکپارچه جهان معاصر ـ چه پس از جنگ دوم و چه پیش از آن ـ با انشای اولیه جمهوری اسلامی ایران که روزی «خواندۀ» آن قوۀ «خواهان» بود به مشورت گرفته شد تا نشان دهد در دنیای معاصر ایران در کدامین تراز جای دارد.
در سال های اخیر که بحث خروج و ورود آمریکا به برنامۀ اقدام جامع مشترک محور مساعی ۱+۴ گردیده، سخن فقط آن نیست که با این «برنامۀ توافقشده» چه باید کرد بلکه ساختار حقوق بین الملل برای دهۀهای متوالی با این مسئله روبرو خواهد بود که با اهمیتِ اثرگذار قطعنامه مدتدار ۲۲۳۱ و پیوستهای آن چه کند. بحث دقیق و جامع، علمی و فنی درباره این قطعنامه خود اثری مستقل را میطلبد که نشان دهد چگونه برای نخستین بار یک کشور محکوم توانست نه تنها از ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بدون تغییر در ماهیت نظام سیاسی خود خارج گردد، بلکه موفق شد مهمترین رکن نهاد نظام بین الملل، شورای امنیت، را وادارد تا برخلاف مصوبات قبلی اش که برنامه هستهای صلح آمیز ایران را خطر دانسته بود، ناچار گردد از همه کشورهای جهان بخواهد تا در مسیر توسعه این برنامه همکاری کنند.
فرجام سخن آن که: نگارش و گزارش راز سر به مُهر اجازه میدهد تجربۀ بهکار بسته شده دیپلماتها در مظّان نقد و نظر حاضران و آیندگان قرار گیرد و دریافته شود: آیا آنان به همان صفاتی که رهبری بارها ایشان را بدان سرافراز نمودند، موصوف بودند یا خیر؟