ترجمه از کانت؛ خطاکاری و سهل‌انگاری در «قدم اول»

مهدی خلجی

یکی از راه‌های کارآمدِ عمومی‌کردن دانش، تولید کتاب‌های کم‌حجمی است که به زبان ساده موضوع‌های پیچیده در علم و فلسفه و فرهنگ را توضیح دهند. در کشورهای توسعه‌یافته این نوع کتاب‌ها هم پرشمارند، هم به دست متخصصان هر رشته نوشته می‌شوند، و هم با خلّاقانه‌ترین شکلی ساخته و آراسته، به چاپ می‌رسند. ناشران معتبرِ بسیاری معمولاً با طرّاحی یک یا چند مجموعه‌، رشته‌عنوان‌های گوناگونی را بدین هدف پدیدآورده، به تدریج، روانه‌ی بازار می‌نمایند. پدیدآوردن چنین کتاب‌های ساده‌ای از سخت‌ترین کارها در هنر نویسندگی و صنعت چاپ است. نویسنده و ناشر باید بتوانند محتوا و فُرم بدیع و جذّابی را به کار ببرند که در خواننده‌ی رمنده از موضوع‌های پیچیده و نام‌های پرابهّت، شوق و انگیزه‌ی کافی برای خریدن کتاب و خواندن آن را بیافریند.

یکی از این مجموعه‌ها «معرفی …: راهنمایی تصویری» (Introducing…: A Graphic Guide)» نام دارد، که با زبان ساده و تصویرپردازی مبتکرانه‌ای در هر صفحه‌، اندیشه‌ی شخص یا موضوع، ایده‌ها و نحله‌های فکریِ دشوارفهم را آسان‌یاب می‌کند. در این‌جا می‌توان فهرستی از کتاب‌های چاپ‌شده در این مجموعه را دید.

نشر شناخته‌شده‌ی «شیرازه» در ایران از سال‌ها پیش تصمیم گرفته از این مجموعه کتاب‌هایی را برگزیند، و به فارسی ترجمه و چاپ کند. متأسفانه، اولین کار ناشر تغییر عنوان مجموعه از «معرفی …: راهنمایی تصویری» به «…: قدم اول» است، که به سختی می‌توان دلیل موجّهی برای آن یافت.

برای فهرستی از کتاب‌های این مجموعه به فارسی بنگرید به: مجموعه کتب قدم اول.

ترجمه‌ی کتاب کانت

یکی از کتاب‌های این مجموعه درباره‌ی ایمانوئل کانت است، نوشته‌ی کریستوفر کال-وانت، و با تصویرگریِ آندره کلیموسکی. این کتاب را حمیدرضا اَبَک به فارسی ترجمه کرده است. پیش از هر چیز، هم در روی جلد کتاب، هم در شناسنامه‌ی آن، نام نویسنده، ناقص آمده: «کریستوفر وانت». هم‌چنین، در شناسنامه، نام کلیموفسکی هم به عنوان مترجم آمده، هم به عنوان طراح.

جمله‌ی اول کتاب (ص. ۳)، چنین ترجمه شده:

«فلسفه‌ی کانت که در آستانه‌ی تفکر مدرن قرار گرفته است، تحت تأثیر شکاکیت و کم‌رنگ‌شدن باورها هم در حوزه‌ی متافیزیک و هم در حوزه‌ی دین می‌باشد.»

متن انگلیسی از این قرار است:

“Situated at the threshold of modern thought, Kant’s philosophy is marked by scepticism and a loss of faith in both religion and metaphysics.”

در این‌جا مراد از ‌threshold‌ سرآغاز است. مقصود نویسنده آن است که فلسفه‌ی کانت سرآغاز اندیشه‌ی مدرن است. هم‌چنین، marked by something یعنی با فلان ویژگی شناخته می‌شود، فلان چیز مشخصه و خصیصه‌ی آن است.

ترجمه‌ی صحیح:

«فلسفه‌ی کانت که سرآغاز اندیشه‌ی مدرن است، با شکاکیّت و از دست‌رفتن ایمان به متافیزیک و دین، هر دو، شناخته می‌شود.»

بنابراین، ایمان به خود متافیزیک و دین از میان رفته، نه به «باورهایی در حوزه‌ی متافیزیک و حوزه‌ی دین».

در جمله‌ی دوم، «ادعایی» با خطای چاپی «دعایی» آمده است.

نوشته‌ی اولین تصویر (همان صفحه) این طور برگردانده شده است:

«علیرغم آن‌که می‌دانیم ذات مقدس وجود دارد، علم نمی‌تواند به هیچ وجه تناقض ادعایی را که بگوید «صانعی وجود ندارد» به اثبات برساند.»

این ترجمه سراپا خطاست.

متن انگلیسی:

“If we say. ‘There is no God’, there is not the least contradiction on such a judgement.”

ترجمه‌ی صحیح:

«اگر بگوییم ‘خدا نیست’، کمترین تناقضی در چنین حکمی وجود ندارد.»

پاراگراف بعد (همان صفحه):

«در عین حال و علیرغم این ویرانی باورهای سنتی، فلسفه‌ی کانت معنای عمیق و جدیدی از «اثبات» را ارائه می‌دهد. فلسفه‌ی کانت حدود دانش بشری و امکانات خلاقی را که از شناختن این حدود پدید می‌آید، دقیقاً بیان می‌کند.کانت خصلت متغیر و خطاپذیربودن انسان را جایگزین خرافات و جزم‌اندیشی می‌کند و این خصائل را منشأ مسرّت به شمار می‌آورد. چنین بینشی از برنامه‌ی مدرنیته که همانا نظم و پیشرفت است فراتر می‌رود و اندیشه‌ی کانت را در میان آن‌چه می‌توان غوغای پسامدرنیته نامید، جای می‌دهد.»

«معنای عمیق و جدیدی از «اثبات» یعنی چه؟ هم‌چنین، دو جمله‌ی آخر به چه معناست؟

ببینیم متن انگلیسی چه می‌گوید:

“Yet, in the face of this overwhelming demolition of traditional beliefs, Kant’s philosophy develops a new and profound sense of affirmation. It affirms the limits of human knowledge and the creative possibilities resulting from an acknowledgement of these limits. In place of superstition and dogma, Kant embraces change and human fallibility, recognizing these qualities to be the sources of pleasure. Such an outlook exceeds modernism’s desire for order and progress and places Kant’s thought within the turmoil of the postmodern.”

جمله‌ی اول می‌گوید فلسفه‌ی نقدیِ کانت با آن‌که نظام باورهای سنتی را ویران می‌کند، فلسفه‌ای، یک‌سره، «سلبی» نیست، بل‌که به معنای عمیق‌تری «ایجابی» به شمار می‌رود. ‌affirmation ‌ در این‌جا متضاد ‌negation‌ است. این تعبیر، اشاره‌ای است به آن‌چه خود کانت چند جا در نقد عقل محض، از جمله در پیش‌گفتار ویراست دوم، بر آن تأکید می‌کند: سود نقد کانتی، در بادی امر، منفی به نظر می‌رسد، ولی به محض آن‌که دریابیم اصولی که عقل نظرورز می‌خواهد به یاری آن‌ها از مرز خود فراگذرد، نه به گسترش کاربرد عقل، که به محدودیت آن می‌انجامد، به سود ایجابی این نقد پی خواهیم برد. (از جمله بنگرید به نقد عقل محض، Bxxiv‌)

فعل affirm در جمله‌ی دوم پاراگراف، به معنای «بیان کردن» نیست، بل‌که بیشتر «به اثبات رساندن» یا «به ثبوت رساندن» معنا می‌دهد. افزون بر این، Acknowledgement شناختن نیست، و با knowledge فرق دارد. کلمه‌ی «دقیقاً» نیز در متن به چشم نمی‌خورد. همین‌طور، فعل embrace «کردن» یا «جایگزین کردن» معنا نمی‌دهد. Pleasure هم «مسرت» نیست. از سوی دیگر، مترجم «مدرنیسم» و «پست‌مدرنیسم» را «برنامه‌ی مدرنیته» و «پست مدرنیته» برگردانده است.

ترجمه‌ی صحیح:

«با این‌همه، فلسفه‌ی کانت، به رغم این ویران‌گری شدیدِ باورهای سنتی ]یعنی کارکرد سلبی آن[،معنای جدید و ژرفی از ایجاب را پدید می‌آورد. این فلسفه، «مرزها»ی شناخت بشری و امکان‌های خلاقی را که از به رسمیت‌شناختن این مرزها حاصل می‌شود، به اثبات می‌رساند. کانت، به جای خرافه و عقیده‌ی جزمی، تغییر و خطاپذیریِ انسانی را در کانون توجه قرار می‌دهد، و این صفات را ]هم‌چون[ سرچشمه‌های لذت بازمی‌شناسد. چنین چشم‌اندازی از میلِ مدرنیسم به نظم و پیشرفت فراتر می‌گذرد، و اندیشه‌ی کانت را در درون آشوب پست مدرنیسم جای می‌دهد.»

واژه‌ی turmoil در این‌جا به قرینه‌ی کلمه‌ی order پیش از آن، به معنای disorder، یعنی آشوب و بی‌نظمی است، نه «غوغا».

هم‌چنان که می‌بینیم، حتی ترجمه‌ی صحیح پاراگراف بالا، می‌تواند برای خواننده‌ی فارسی‌زبانِ نوآموز فلسفه و کانت، دشواریاب باشد. از این رو، مترجم فارسی وظیفه دارد مقصود از این عبارت را در پانوشتی توضیح دهد، و به روشنی جنبه‌ی پست‌مدرن فلسفه‌ی کانت را تبیین کند، و این ویژگی آیرونیک اندیشه‌ی او را – که هم سرآغاز فلسفه‌ی مدرن است، و هم به نوعی از آن فرامی‌گذرد – تبیین نماید.

در صفحه‌ی بعد، (ص. ۴) عنوان Early Life‌ «اوائل زندگی» برگردانده شده، که «دوران اولیه‌ی زندگی» درست‌تر است.

جمله‌ی پس از آن با نام کانت آغاز می‌شود، اما نام کوچک او «امانوئل» آمده، که خطاست و باید «ایمانوئل» باشد. در پاراگراف بعدی، نام کوچک پدر کانت «یوهان» به خطا «یوهانس» آمده است. «حومه‌ی صنعتی» برای artisanal suburb معادل دقیقی نیست. مراد «حومه‌ی پیشه‌وری» یا »حومه‌ی صنعت‌کاری» است، که با «صنعتی» فرق می‌کند.

در صفحه‌ی بعد (ص. ۵) می‌خوانیم «کونیگسبرگ، بر خلاف دیگر شهرهای آلمان در آن دوره، دارای حلقه‌ای از نخبگان شهرنشین که اشراف روستایی یا نجبا را شامل می‌شد، نبود.»

متن انگلیسی:

“Unlike other German cities of the period, Königsberg did not possess a closed urban élite consisting of patricians or local rural aristocracy.”

ترجمه‌ی صحیح:

«کونیگسبرگ، بر خلاف دیگر شهرهای آلمان در آن دوران، دارای حلقه‌ی بسته‌‌ای از نخبه‌ی شهری، شامل اعیان، یا طبقه‌ی اشرافِ روستاییِ محلی نبود.»

نوشته‌ی دوم روی تصویر، در همان صفحه، چنین ترجمه شده:

«فقدان حلقه‌های نخب

ان و ساختار اقتصادی و طبقاتی ویژه باعث شده بود که تحرک اجتماعی بالنده‌ای در حرفه‌های دانشگاهی به وجود بیاید.»

متن انگلیسی:

“This allowed for a certain upward social mobility in the academic profession, owing to its particular economic and class structure.”

می‌بینیم که تعبیر Upward mobility به فارسی ترجمه نشده است. Upward mobility اصطلاحی جامعه‌شناختی است که معمولاً به فارسی «سیر فرازین» یا «تحرک فرازسوی» برگردانده می‌شود، و مراد از آن تغییر در وضعیت تعلق طبقاتی در جامعه است. وقتی نظام طبقاتی یک جامعه چندان سخت و استوار نیست، افراد می‌توانند از طبقات پایین‌تر به طبقات بالاتر تغییر موقعیت دهند. در صفحه‌ی پیش نویسنده از فقدان حلقه‌ی بسته‌ای از نخبگان و اشراف در شهر کونیگسبرگ سخن گفت. در این جا به پیامد مهم این امر اشاره می‌کند: یعنی صعود افرادی به مراتب و موقعیت‌های دانشگاهی که در جامعه‌ی طبقاتی امکان آن برای چنین افرادی وجود ندارد. این‌گونه بود که کانت، به رغم تعلق به خانواده‌ای فقیر، توانست به دانشگاه راه یابد، و سرانجام به موقعیت استادی برسد.

ترجمه‌ی صحیح:

«این امر، به یُمنِ ساختار طبقاتی و اقتصادی کونیگسبرگ، به نوعی سیر فرازین اجتماعی در حرفه‌ی دانشگاهی مجال می‌داد.»

طبعاً بهتر است مترجم پانوشتی در دو جمله‌ برای توضیح این عبارت بیاورد.

آن‌چه آمد، ایرادهایی است که بر ترجمه‌ی یکایک سه صفحه‌ی نخست کتاب وارد است، و می‌تواند نمونه‌ای از چگونگی برگردانِ فارسی کتاب کانت باشد. در این سه صفحه، کمترین اصطلاح فلسفی یادشده، و بیشتر درباره‌ی زندگی‌نامه‌ی کانت است. وقتی به بحث فلسفی و اصطلاحات فنی می‌رسیم، طبعاً خطاها بیشتر و درشت‌تر است.

مشخصات کتاب‌شناختی متن انگلیسی:

Christopher Kul-Want & Andrzej Klimowski, Introducing Kant, Crows Nest, Australia, Icon Books Ltd., 2011.

 

همرسانی کنید:

مطالب وابسته