یادی از ۶ ماه مدیریت استاد افشار بر کتابخانه ملی

استاد افشار وجودش خیر و برکت بود و ایران را دوست می داشت اما دوست داشتنی از سر دانش و خرد و نگاه به نیازهای مملکت. یادکرد استاد عبدالله انوار از او بخوبی نشان می دهد که آدمی وقت عشق داشت و خرد و دانش با آن جمع شد و بینش علمی و دید بلندنظرانه داشت کارهای کارستان می تواند کرد ولو در عرض شش ماه. – م.ج

کتابخانه مجلس

چهار سالی است که هجده اسفند ماه یادآور سوگ از دست دادن مردی است که وجب به وجب ایران را می شناخت و بیراه نبود که به وی لقب ایران‌شناس داده شده بود. در آستانه چهارمین سالروز درگذشت استاد ایرج افشار، کتاب‌شناس و ایران‌شناس قرار گرفته‌ایم؛ مردی که کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران را بنیان نهاد و بعدها به ریاست کتابخانه ملی رسید. استاد سیدعبدالله انوار، همکار و یار دیرین وی، او را کتاب ناطق می‌داند و به گوشه ای از تلاش‌های بسیار استاد افشار برای گسترش کتابداری نوین در ایران اشاره می کند.

به نقل از مجله بخارا از صد و پانزدهمین شب از شب‌های این مجله، سیدعبدالله انوار درباره یار دیرین و همکار خود گفت:

ایرج افشار کتاب ناطق بود و هر چه کرد درباره کتاب و ملحقات آن کرد و از این راه خدمت‌ها به دانش مملکت کرد و در برابر جهل ایستاد و با جهل و عوامل آن ستیزید. او با احداث کتابخانه‎ها چه دریچه‎های روشنایی گشود و با چاپ کتاب‌ها چه تاریکی‌ها را به عدمستان سپرد و با ارائه مقالات چه دانش‌هایی فرا راه گمراهان نهاد که مصداق این جمل « اِن تعددها لاتحصرها» .

استاد انوار  که نسخه‌شناس و فهرستنگاری پیشکسوت است با اشاره به سابقه ریاست استاد افشار بر کتابخانه ملی در حدوده پنجاه سال قبل گفت او کتابخانه ملی را زنده کرد:‌

او در حدود پنجاه سال قبل برای ۶ ماه به ریاست کتابخانه ملی رسید و دراین ۶ ماه آنچه کرد مفاد این آیه مبارکه است: « یُخرجُ الحّی من المیت»؛ کتابخانه ملی‎ای که بر اثر غفلت صاحبان قدرت وقت می‎بایست مرکز و قطب اطلاع‎رسانی شود و هر که مشکلی دارد «به ساغر مینایی » آن حل کند، از حرکت بازایستاده بود  و از آن اسمی باقی مانده بود آن‌ هم اسم کاملاً بی‎مسمی.

انوار به یادها آورد که در کتابخانه ملی کتاب‌ها بدون برگه‌دان نگهداری می‌شد و افشار بود که آن را متحول ساخت و همچنین بخش ایرانشناسی را تاسیس نهاد:

افشار  که به کتابخانه ملی آمد سعی کرد  کتابخانه را از گرداب فراموشی نجات دهد و به آن یک حرکت زیستی بدهد و در این زمینه نخست کارمندانی که تقاضای بازنشستگی داشتند با خواست آنها موافقت کرد و آنان را به بازنشستگی سپرد و بعد به صاحبان رأی و اهل حل و عقد وزارتخانه جایگاه کتابخانه را شناساند و آنها را از این بی‎نام و نشانی به‌درآورد و به اصطلاح روز به کارمند حیثیت کارمندی آن وزارتخانه را داده و با تاسیس گروهی از علاقه‎مندانِ برگه‎نویسی، برگه‎نویسی نو آموخت و برای اولین بار نیز دراین کتابخانه بخش ایرانشناسی تاسیس کرد.

خوشبختانه کتابخانه برای چنین بخشی (ایران‌شناسی) مواد لازم را داشت و آنقدر مشغول به کار کتابخانه شد که نقص‌های ساختمانی آن را برطرف کرد و در بخش خطی فهرست‎نوسی تحلیلی و توصیفی را برای نسخ خطی در نظر گرفت و چون در این رشته کاربرگه نسخه موجود نبود با تشکیل کمیسیونی، از کتابشناسان صاحب رأی دعوت کرد و با رأی آنها کار برگه‎ای درشت و روز تهیه شد که همه عناصر لازم را برای معرفی نسخه چه از نظر علمی و چه از نظر خاصیت فیزیکی آن نسخه به روی این کاربرگه آورد که به تفصیل از خواص این کار برگه در مقدمه جلد اول «فهرست نسخ خطی کتابخانه ملی» سخن گفته شده است.

با این کار شرح و توصیف نسخه‎های خطی هم از سلیقه افراد به درآمد و متکی بر خواص کتاب شد و فهرست‎ها به جای تکیه بر امیال بر قواعد متکی شدند و با این توصیف اگر کاربرگه نسخه خطی نام «افشار» گیرد از آن نامگذاری‎های حقیقی است.

——

* با ویرایش و تلخیص

همرسانی کنید:

مطالب وابسته