یوناس یوناسن، نویسنده سوئدی، سه رمان نوشته است که با همان اولی به شهرت رسیده است، آن هم در سطح جهانی. رمان «مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» به قلم فرزانه طاهری به فارسی ترجمه شده است.
این رمان، داستان پیرمردی را بازگو میکند که در روز جشن تولدش از آسایشگاه سالمندان فرار کرده و در مسیر فرارش اتفاقاتی برای او رخ میدهد. در ادامه داستان به گذشته وی فلاشبک زده میشود که سرگذشت او را در کشورهای مختلف پیش روی خواننده میگذارد.
آلن، قهرمان داستان، حتی گذارش به ایران میافتد آن هم دو سال پس از جنگ جهانی دوم. نویسنده که معلوم است با گوگل کردن و تحقیق اندک سعی کرده است اطلاعاتی درباره ایران به دست آورد تا رمان خود را پیش ببرد، استان خراسانِ آن زمان را «خراسان رضوی» معرفی میکند، اسمی که تنها چند سال است به آن بخش از خراسان به مرکزیت مشهد داده شده است. در واقع تقسیمات جدید ایران را به سال ۱۹۴۷ برده است!
دوم اینکه هم سلولی وی در ایران، یک کشیش انگلیکان است که داعیه آن دارد که «پنجاه میلیون انگلیکان جدید» را یکجا به اسقف اعظم کنتربری گزارش کند. یعنی نویسنده جمعیتی را که مربوط به دهه هفتاد شمسی است را به نام ایرانِ زمان جنگ جهانی دوم ثبت کرده است.
یوناس یوناسن، تاریخ ایران را نیز به گونهای نوشته که باب دل چپ و اسلامگراهاست و آن هم تاکید بر نقش تمام و کمال انگلیسیها در اداره حکومت ایران است تا جایی که «نخست وزیر ایران» و «رییس سازمان اطلاعات و امنیت کشور» یعنی ساواک را به لندن احضار و آنها را توبیخ میکنند، حال آنکه در آن زمان، اساسا ساواک هنوز تشکیل نشده بود!
………….
«شوخی سوئدی با صدسال تاریخ جهان» عنوان یادداشتی دیگر است درباره رمان «مرد صد سالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد» که پیشتر در راهک منتشر شد.