راهنمای کتاب

Search
Close this search box.

خلقیات ما ایرانیان؛ مطالعه تازه‌ای پس از جمالزاده

سایت عصر ایران در معرفی خلقیات ایرانیان با احتیاط تیتر زده است: آیا خلقیات ما ایرانیان ضعف دارد؟ ااین البته اولین جمله از معرفی کتاب در پشت جلد آن است. می تواند شروعی برای یک مقدمه باشد. اما تیتر نه!

بعد عصر ایران نوشته است: «بر اساس گزارش دریافتی عصرایران، این کتاب مجموعه مباحث مقصود فراستخواه در بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان است» بعید است اینطور باشد! از آن “بر اساس گزارش دریافتی” که بگذریم که مناسب خبر است نه معرفی کتاب، در ادامه آمده است که «سلسله بحث هایی درباره خلقیات ایرانی به صورت هم اندیشی طی سه سال از ۱۳۸۶ تا ۱۳۸۸ و در مجموع بیست و چند جلسه در حسینیه ارشاد» برگزار می شده است. طبیعی است که وقتی هم اندیشی باشد مجموعه مباحث فرد خاصی مطرح نیست. ولی در غیاب اطلاعات کافی از کتاب فرض می کنیم که آقای فراستخواه تنها مباحث خود را در آن هم اندیشی یکجا جمع آورده است. گرچه ارزش کتابی در باره خلقیات ایرانیان که حاصل یک هم اندیشی است آن است که نظرات هم‌اندیشان را منعکس کند. – که امیدوارم همینطور باشد. آن همایش ۲۲ جلسه ادامه داشته که مشروح هر جلسه را می توانید در سایت بنیاد مهندس بازرگان بخوانید.

در پشت جلد این کتاب آمده است: «آیاخلقیات ما ایرانیان ضعف‌هایی دارد؟ در پاسخ به این سؤال ۹۶ درصد از جامعه‌ی آماری متشکل از اعضای هیئت علمی و گروهی از نخبه‌های کشور پاسخ مثبت داده‌اند. آن‌ها مشکل را در ضعف فرهنگ کار جمعی، انتقادپذیری، رودربایستی، عدم شفافیت، خودمحوری، غلبه احساسات بر خردورزی، رواج دروغ و رفتارهای غیرقابل‌ پیش‌بینی برشمرده‌اند. آن‌ها عوامل معرفتی، کاهش سرمایه‌های اجتماعی، ساختار دولت، مناسبات دین و دولت، نوع آموزه‌های دینی، پرحادثه‌بودن تاریخ، مناسبات تولید و ساختار اقتصادی و کشمکش نخبگان را بر خلقیات ایرانی مؤثر دانسته‌اند و برای حل این مشکل آموزش مداوم، برنامه‌های توسعه‌ی فرهنگی و اجتماعی، وضع قوانین خوب، تقویت اجتماعات محلی و نهادهای عمومی، ایجاد رفاه و فقرزدایی، توسعه‌ی سیاسی و اصلاح نهاد دولت را پیشنهاد داده‌اند. در این کتاب خلقیات ایرانیان، ضعف‌ها و راه‌حل‌های رفع آن با نگاهی علمی مورد واکاوی و مطالعه قرار گرفته است.»

مقصود فراستخواه یکی از اعضای هم‌اندیشی ها بوده است و البته نقش طراح و پیشبرنده بحث ها را هم داشته است. اما نتایج قاعدتا مربوط به همه شرکت کنندگان است چنانکه آقای فراستخواه در همان جلسه اول تاکید کرده است: «خروجی این بحث‌ها مالکیت مشاع دارد؛ مثلاً امروز کل بحث‌ها ضبط می‌گردد و بعد پیاده و تنظیم می‌شود و نتیجه مربوط به عموم دوستان است و مالکیت معنوی مشاع دارد؛ یافته‌ها مال همه است.»

«ما ایرانیان،  زمینه کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» را نشر نی در ۲۳۷ صفحه و با قیمت ۱۸ هزار تومان عرضه کرده است. مشهورترین کتاب در این زمینه را ۵۰ سال پیش محمدعلی جمالزاده منتشر کرد (تاریخ مقدمه اش ۱۳۴۴ است). کتاب دکتر فراستخواه اولین کار مشابه بعد از او ست و البته با روشی متفاوت که خود شرح تفصیلی آن را در اولین جلسه همایش آورده است. در ادامه بخشی از صحبت او را در این همایش از سایت بنیاد مهندس بازرگان نقل می کنم. – م.ج

بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان

هم‌اندیشی در مورد روحیات و خلق و خوی ایرانیان
متن تنقیح شده و ویرایش یافته‌ی جلسه‌ی اول ، ۲۳ تیرماه ۱۳۸۶

اعضای شرکت کننده در جلسه‌ی نخست (به‌ترتیب حروف الفبا) خانم‌ها و آقایان:
آیت‌الله زاده ، دکتر محمد نوید بازرگان ، سید ‌اکبر بدیع‌زادگان ، دکتر محمد حسین بنی‌اسدی ، دکتر مسعود پدرام، دکتر حبیب‌الله پیمان ، محمد ترکمان ، دکتر غلامعباس توسلی ، مهندس محمد توسلی ، محمود حکیمی، دکتر کاظم خورمهر ، محترم رحمانی ، امیر رضایی ، ابراهیم شاکری ، دکتر محمد جواد غلامرضا کاشی ، دکتر مقصود فراستخواه ، علی قاسمی، مرتضی کاظمیان ، محمدجواد مظفر ، مهندس امیر سعید موسوی حجازی، حسن نراقی، حسن یوسفی اشکوری.

خیر مقدم و گزارش دکتر محمدحسین بنی‌اسدی
«إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ… »

خدمت سروران عزیز، خواهران و برادران گرامی سلام عرض می‌کنم و از طرف بنیاد فرهنگی مهندس مهدی بازرگان حضور شما را در اولین جلسه‌ی هم‌اندیشی «نقد و واکاویِ فرهنگ ایرانی» خوشامد می‌گویم و به خاطر این مشارکت تشکر می‌کنم. همان طورکه می‌دانید، بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان حدود ۱۲ سال پیش (در سال ۱۳۷۴) با مشارکت و همکاری جمعی از علاقه‌مندان و اعضای خانواده مهندس بازرگان، تشکیل شد. اسمی که انتخاب شد، پسوند فرهنگی داشت، در حالی که مهندس بازرگان فعالیت‌های متنوع علمی یا فنی و مهندسی، فعالیت‌های اقتصادی و فکری، اخلاقی و مخصوصاً سیاسی داشت. ولی دوستان مهندس بازرگان فکر می‌کردند- و فکر می‌کنند- که وجه غالب در فعالیت‌های مهندس بازرگان، فعالیت‌های فرهنگی بوده، و این فعالیت‌ها در تمام کوشش‌‌های دیگر مهندس (از جمله فعالیت‌های سیاسی ایشان) نقش مؤثر و نفوذ اساسی داشته است. به این جهت بود که پسوند «فرهنگی» برای بنیاد انتخاب شد، و نه بنیاد علمی یا فنی و غیره.

حالا هم که بعد از حدود چند سال فعالیت، ما آثار مرحوم بازرگان را جمع‌آوری کرده‌ایم، بیش از ۴۰۰ اثر شناخته شده است. من یک نمونه گیری از ۲۱۷ اثری که آنها را شناسایی کرده‌ بودیم، انجام دادم؛ حدود ۲۰ درصد آثار آن مرحوم راجع به فرهنگ و فرهنگ ایرانی است؛ حدود ۴۰ اثر مربوط به فرهنگ، فرهنگ عمومی یا فرهنگ ایرانی می‌شود؛ و اگر کارهایی را که مهندس در مورد ابعاد مختلف دین انجام داده است، آنها را هم با جنبه‌هایی از فرهنگ، به هر حال مرتبط بدانیم، بیشن از ۵۰ درصد آثار مدون مرحوم مهندس بازرگان، راجع به موضوعات فرهنگی است. حدود ده درصد راجع به کارهای مهندسی و علمی و فنی است (بحث‌هایی مثل ترمودینامیک، مکانیک سیالات و مکانیک حرارتی)؛ ۴۰ درصد دیگر جنبه‌های اجتماعی- سیاسی دارد که آنها هم متأثر است از نگاه فرهنگی مهندس به مسایل. بنابراین به حق، اسم «بنیاد فرهنگی» انتخاب شد. هدف‌هایی هم که برای بنیاد فرهنگی تعیین شد، یکی جمع‌آوری، تنظیم و انتشار آثار مهندس بازرگان بود؛ در همین راستا تاکنون ۱۲ جلد از مجموعه آثار مهندس بازرگان را منتشر کرده‌ایم؛ کل مجموعه آثار بیش از ۳۰ جلد خواهد شد. ولی هدف مهم‌تر، ارایه همان تحقیقات فرهنگی بود که مهندس بازرگان به آن معتقد بود و به ضرورت تلاش‌های فرهنگی برای اصلاح و تغییر جامعه باور داشت. مهندس بازرگان معتقد بود که از طریق کار روی ارزش‌ها، اخلاقیات و فرهنگ مردم، می‌توانیم آثار گسترده‌تری در ابعاد دیگر هم داشته باشیم.

امروز، اولین جلسه هم‌اندیشی ما مربوط می‌شود به «نقد و واکاوی فرهنگ ایرانی» که این بحث را آقای دکتر فراستخواه تشریح می‌کنند؛ و بعد دوستانی که تشریف دارند در مورد سئوالات اساسی و مطالبی که عنوان شده، نظرات خودشان را مطرح می‌کنند. مجموعه دیدگاه‌ها و نظرات ارایه شده، ضبط و پیاده می‌شود و ان‌شاءالله به صورت یک محصول فرهنگی (یک جزوه) در جلسه‌ی بعد به دوستان ارایه می‌گردد. امیدوار هستیم که محصول این جلسات بتواند در جامعه هم منتشر شود و آثار خود را داشته باشد. هدف از این جلسات هم‌اندیشی نیز اولاً ایجاد رابطه بین اندیشمندان و علاقه‌مندان به حوزه‌ی فرهنگی و تسهیل تبادل نظر آنها است؛ همچنین تعامل و تفاهم بین آنها؛ و نهایتاً رسیدن به راه‌حل‌ها یا راه‌کارهایی برای مسایل فرهنگی، و کشف و چاره‌جویی ضعف‌های فرهنگی که مانع رشد و توسعه ایران است. در واقع تلاش می‌کنیم با یک دید آسیب‌شناختی به‌مسایل نگاه کنیم و بتوانیم راه‌حل‌هایی هم ابداع یا پیشنهاد کنیم که در بستر زمان مؤثر واقع شوند.

طرح بحث از دکتر مقصود فراستخواه
من با کسب اجازه از اساتید محترم، دوستان عزیز، خانم‌ها و آقایان، طبق روالی که تعریف شده است، طرح مسأله می‌کنم؛ فقط برای اینکه یک بستری برای گفت‌وگو باز شود. بحث گروهی درباره‌ی «روحیات و خلق و خوی ایرانیان». در واقع بحث امروزی ما جنبه جستار گشایی ‌دارد، مدخلی است برای کل بحث‌هایی که به امید حق، قرار است هر ماه انجام شود. روش‌مان این طور خواهد بود که قبلاً خلاصه بحث‌های هر ماه، هر جلسه، دست دوستان و در واقع Partener ها و اعضای این بحث گروهی (Discussion Group) خواهد بود که با آگاهی به‌موضوع و زمینه‌های بحث و پرسش‌ها بتوانند مشارکت فعالی داشته باشند و ما بتوانیم به یک اکتشاف برسیم.

خروجی این بحث، اکتشافی است که الان نیست؛ فرض این است- حداقل من به عنوان یک جزء کوچکی از مجموعه حقیقتاً با این انتظار آمده‌ام- که از ادغام افق‌ها و اکتشافی که اینجا می‌خواهد اتفاق بیفتد استفاده کنیم. پس در واقع هر چیزی که هست، ته خط و آن طرف و در خروجی این بحث باید اتفاق بیفتد. کار بنده فقط به عنوان یک خدمت مطالعاتی، پژوهشی، پشتیبانی این جلسه- به نوبه‌ی خودم- است. با تقسیم کاری که انجام شده است، در ابتدا «مسأله» را در حدی که به ذهن من می‌رسد عرض می‌کنم.

ما در گفت‌وگوی مردم کوچه و بازار هم می‌بینیم در بسیاری از‌ آثار نوشته شده هم دوستان خوانده‌اند؛ در این آثار که چه از سوی ایرانیان نگاشته شده و چه از آثار شرق شناسی و ایران شناسی است، گزاره‌هایی وجود دارد که خیلی قابل توجه‌اند. در آن گزاره‌ها- که تقریباً می‌توانیم همه‌شان را یک کاسه کنیم- در باره چیزی به عنوان فرهنگ ایرانی- با ویژگی‌های خاص- صحبت می‌شود، و ما به گزاره‌هایی در ارتباط با فرهنگ ایرانی برمی‌خوریم؛ مثلاً می‌گویند که ایرانی‌ها زیاد دروغ می‌گویند. یکی از دوستان ما که به کانادا رفته بود، توضیح می‌داد که چه شده و در آن دانشگاه (تورنتو) چه گذشته است. و بعد می‌گفت که ما هم خواستیم «ایرانی بازی» در بیاریم، مثلاً این طوری شد و آن طوری عمل کردیم ! گاهی با تعابیر فرهنگ خیلی عمومی‌تر و کوچه‌ بازاری، این بحث‌ها مطرح می‌شود، یا می‌گویند، ایرانی‌ها کم کار می‌کنند؛ فعالیت مشترک جمعی و گروهی در بین آنها ضعیف است؛ دورویی در میانشان رواج دارد؛ احساسات آنها بر خردورزی چیره می‌شود. همین الان که داشتم به جلسه می‌آمدم یکی از دوستان می‌گفتند، ایرانی‌ها در عرصه سیاست ایده‌آلیست هستند؛ در عمل چنین‌اند و چنان‌اند؛ یا اینکه ایرانیان خودمدارند؛ ایرانیان به سختی می‌توانند توافق‌های پایداری بکنند؛ و…

این گزاره‌ها چیزی است که در کتاب‌های شرق‌شناسی، ایران‌شناسی، اسلام‌شناسی و همین طور بین مردم کوچه بازار، در تاکسی، ادارات، مدارس، در خانه‌ها، و همه جا بحث می‌شود.

در آثار نوشته شده‌ی ایرانی هم خیلی از این گزاره‌ها وجود دارد. من ابتدا یک ملاحظه‌ی کوچک را عرض بکنم که این گزاره‌ها- صرف نظر از صحت و سقم‌شان- مدعیاتی در‌باره‌ی روحیات و خلق و خوها و عادات ایرانی هستند. خوب این طبیعی است که فرهنگ این سرزمین به معنای جامعه شناختی کلمه و مردم شناختی آن قابل فرو کاستن حتی به این خلق و خوها – صرف نظر از صحت و سقم‌شان- نیست. اگر تعریف تایلور را به عنوان یکی از کلاسیک‌ترین تعریف‌ها در نظر بگیریم- که در قرن ۱۹ منتشر شده است- می‌گوید : فرهنگ الگوهای آموخته‌ای است که با تجلیات متنوع اجتماعی خود را نشان می‌دهد. به این معنا، حتی نمی‌شود دین و فرهنگ را به خلق و خوها و عادات و روحیات فروکاست و تقلیل داد؛ بلکه این الگوها عناصر گوناگونی را در بر می‌گیرد و با تجلیات مختلفی فرهنگ را منعکس می‌کند، و اقسام الگوها را می‌تواند شکل بدهد. این الگوها می‌تواند از عناصر زبانی تشکیل شود؛ این چنین، خط و گویش‌ها جزء فرهنگ محسوب می‌شوند؛ یا عناصر ذهنی الگوها، مانند اسطوره‌ها، عقاید، باورها، آرمان‌ها، نگرش‌ها، جهان‌شناسی و دانش و معنا؛ الگوها در عناصر ارزشی و هنجاری خودش، از جمله : اخلاقیات- که بحث ما تقریباً در این حوزه می‌تواند جای بگیرد- نیز حقوق، عرف و قوانین. الگوها همچنین شامل عناصر احساسی و زیباشناختی می شوند، هنر و ادبیات هم جزء فرهنگ است. نیز عناصر رفتاری، شامل سبک زندگی، تولید، مصرف، گرایش‌ها، عادات و منش‌ها؛ اینها هم جزء فرهنگ است. عناصر نمادین، مانند : آیین‌ها، آداب، رسوم، تمثیل‌ها، همه در واقع در این الگوهای آموخته انسانی، در این سرزمین که فرهنگ ایرانی را تشکیل می‌دهد، حضور دارند. عناصر مهارتی و فنی شامل : ابزارها (اینکه چه گونه ابزارها را درست می‌کنیم و ابزارهای ما چه ویژگی‌هایی دارند)، فنون‌، صنایع و شیوه‌های معماری و نهایتاً عناصر نهادی شامل مناسبات تحول و ساختارها.
خوب، این یک ملاحظه، که نمی‌شود فرهنگ را به خلق و خوها فرو کاست. یک ملاحظه‌ی دیگر این که فرهنگ هیچ کشوری- به ویژه سرزمینی مانند ایران با تنوع اقلیمی، قومی، و مذهبی زیادی که در آن وجود دارد- قابل تقلیل به یک مفهوم جامع نیست؛ یک Total concept وجود ندارد که فرهنگ ایرانی را منعکس کند؛ گوناگونی‌های بسیاری در فرهنگ‌ها وجود دارد. به طور مشخص، فرهنگ توده داریم، فرهنگ نخبگان داریم؛ Mass culture ما غیر از آن Elite culture ماست؛ تفاوت‌هایی میان آنها وجود دارد. فرهنگ عمومی و خرده فرهنگ‌ها، فرهنگ مسلط، حاشیه‌ها،Sub culture ها، فرهنگ قشر متوسط و قشرهای دیگر؛ فرهنگ ملی و فرهنگ قومیت‌ها. اینها نشان می‌دهد که تنوع خیلی زیادی در فرهنگ ما وجود دارد. از سوی دیگر، آخرین چیزی که در این ابتدای عرضم فقط برای تقریب ذهن و ایجاد فرصتی برای بحث و Brain Storming عرض می‌کنم این‌که : فرهنگ اساساً در طول زمان و در شرایط مختلف و در تعامل با محیط‌ها- هر چند به کندی- تغییر پیدا می‌کند؛ در مجموع‌، فرهنگ قابل یادگیری است، قابل اکتساب است و تغییر هم می‌کند، هر چند کُند. بنابراین سخن گفتن از فرهنگ ایرانی به‌عنوان یک مفهوم ایستا و Static و اساساً یک امر ثابت، محل تأمل است. فرهنگ ایرانی را نمی‌شود با ذات باوری و یک ذاتی، یک Essence ی، به‌شکل Essentialisty، تصور بکنیم، که ثابت و ایستاست و هیچ تحول و دگرگونی در آن وجود ندارد.

اما در مورد اهداف این برنامه خیلی سریع عرض کنم که:
اولاً یک هدف شناختی وجود دارد. واقعاً یک هدف Comminative و یک objective وجود دارد که ما می‌خواهیم دانش‌مان افزایش پیدا بکند؛ می‌خواهیم با استفاده از بحث گروهی و در جهت ایجاد یک اجماع نظری حرکت کنیم؛ در ایران رسیدن به یک اجماع نظری در مورد یکی از مسایل خیلی مهم، در بین یک مجموعه‌ی هر چند کوچک خیلی ارزش دارد.
یک هدف هم هدف ارتباطی است؛ همان‌طورکه آقای دکتر بنی‌اسدی فرمودند، ایجاد فضایی از عقلانیت فرهنگی، و انجام فضای گفت‌وگو‌ و intersubjective و فضای بین ذهنی است که یک عقلانیت فرهنگی شکل بگیرد، و یک نوع هم کنشی ارتباطی و اجتماعی در باره یکی از مسایل مهم ملی در جهت نیل به هم فهمی و اجماع.
هدف سوم، یک هدف کاربردی است که در واقع از این بحث در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی دوستانی که فعال هستند استفاده می‌کنیم؛ یعنی دوستان که فعالان اجتماعی و فرهنگی هستند و ‌Agent ها و Change Agent ها و واسطه‌های تغییر در جامعه هستند، برای توسعه‌ی جامعه ایران خیلی مدعیات و آرزوها دارند؛ هر یک از این عزیزان و اساتیدی که من خدمت‌شان هستم، می‌دانید سال‌های سال کتاب نوشته‌اند، بحث کرده‌اند، حلقه‌های بحث تشکیل داده‌اند و بسترها و فضاهای عمومی ایجاد کرده‌اند و چیزهای دیگر؛ در واقع، در جهت توسعه‌ی جامعه‌ی ایران هدف دارند. لذا می‌شود در جهت آن هدف، از این بحث هم به یک شکل کاربردی استفاده کرد.

اما به عنوان یک Research Program (برنامه‌ی پژوهشی) برخی سئوال‌های پژوهشی به تصور بنده مطرح است و من به عنوان پیشنهاد، آنها را عرض می‌کنم؛ شما می‌توانید خود این سئوال‌ها را هم حلاجی بکنید.

سوال اول این است که شواهد و فراوانی‌های مربوطه به خلقیات و روحیات ایرانیان و ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهای آنها از چه قرار است ؟ این پرسش‌، اساساً جنبه‌ی توصیفی دارد، این‌که چه فراوانی‌هایی در خلقیات ایرانیان وجود دارد و چقدر Evidence و شاهد برای آن موجود است؟ این که می‌گویند ایرانیان در کار جمعی ضعیف‌اند، آیا واقعاً شواهدی وجود دارد ؟ چقدر ؟ آیا فراوانی‌اش، معنی دار و در خور توجه است ؟ آیا شواهد لازم برای آن وجود دارد ؟ و اصولاً اینها چه چیزهایی هستند؟

پرسش دوم این‌که عوامل شکل‌گیری این عادات و رفتارها چه بوده است ؟ فاکتورها را شناسایی بکنیم.
پرسش سوم این‌که این روحیات و خلقیات و الگوهای رفتاری چه آثار و پیامدهایی را در جامعه‌ی ایران به بار آورده است ؟ مثلاً اگر در کار جمعی ضعیف بوده‌ایم، چه شده است ؟ اگر اخلاق کاری ما ضعیف بوده، آخرش چه شده است.
و اینجا، پرسش چهارم مطرح می‌شود که چه تغییرات و روندهایی در زمینه‌ی ارزش‌ها و نگرش‌های ما در طول زمان به وجود آمده است، و چه روندهایی در زمینه‌ی رفتار ایرانیان وجود دارد ؟ مثلاً ممکن است گفته شود که در فرهنگ ما در این سه دهه تغییراتی اتفاق افتاده است؛ چیزهایی در فرهنگ عمومی نبوده، شده یا بوده و بعد از بین رفته است. نوعی Trend Analysis؛ یک نوع تحلیل روند؛ چه تغییراتی در زمینه‌ی ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهای ایرانیان، از زمانی که مرحوم اسدی طوسی در سال ۱۳۵۳ پیمایش انجام داد تا پژوهش محسنی در نیمه‌ی اول دهه هفتاد، ایجاد شده است ؟ یا اخیراً که نتایج پیمایش ملی در سال ۸۲ منتشر شد- و ۲۸ استان وقت را بررسی کردند- و در دهه ۸۰ چه تغییراتی صورت گرفته است؟ اینها به نظر بنده، سوال‌های مهمی هستند.
سوال پنجم، یک سئوال پژوهشی است؛ برای مواجهه‌ی مطلوب با وضعیت بحث برانگیز در خلقیات و روحیات ایرانی چه می‌توان کرد ؟ چه باید کرد؟

اما «روش»؛ روش تحقیق ما، روش بحث است؛ Discussion برای ما روش تحقیق و یک متدولوژی است. آن چیزی که من اینجا مثلاً ارجاع دادم به «فِر»؛ فِر در آن کتاب Advance، Discussion Group و Discussion را به عنوان یک نوع Research، یک نوع روش تحقیق تلقی می‌کند و می‌دانید که این روش اساساً وجود دارد؛ چیزی است که ما از دل این بحث می‌خواهیم اکتشاف بکنیم؛ با این بحث می‌خواهیم افق‌ها گشوده بشود. من این گونه تصور کردم که همه دوستان اعضای بحث هستند؛ حتی با دوستان صحبت کردیم که خروجی این بحث‌ها مالکیت مشاع دارد؛ مثلاً امروز کل بحث‌ها ضبط می‌گردد و بعد پیاده و تنظیم می‌شود و نتیجه مربوط به عموم دوستان است و مالکیت معنوی مشاع دارد؛ یافته‌ها مال همه است. این که می‌گویم مال همه است، به‌مفهوم خودخواهانه نیست؛ به مفهوم مسئولیت‌اش است. مسئولیت‌اش به عهده‌ی همه‌ی دوستان است و باید پاسخگو باشیم که این یافته‌ها چقدر درست است و چقدر اعتبار دارد.

و بعد اگر Package شد و محصولی شد، باز آن هم به همه تعلق دارد. دوستان و اعضا و مخاطبان این بحث هم از میان فعالان فرهنگی- اجتماعی انتخاب شده‌اند، کنشگران عرصه‌ی فرهنگ. فرضی که بنده داشتم و این برنامه را پیشنهاد کردم و دوستان در کمیته‌ی تحقیقات بنیاد بازرگان بررسی کردند و نهایتاً تصویب شد، این بود که ما از طریق تجربه‌های زیستی دوستان می‌توانیم این مسایل را بفهمیم؛ مثلاً یکی از اساتیدی که در خدمت‌شان هستیم- و من اسم نمی‌برم- ایشان در این چند دهه از طریق تجربه‌ی کار فرهنگی در این جامعه فهمیده است این‌که می‌گویند ایرانی‌ها چنین‌اند و چنان‌اند، قضیه چیست؛ به ته و توی قضیه خوب توانسته ‌است در عمل بصیرت پیدا کند. ایشان اینجا می‌تواند آن یافته ها را Clarified کند و دانش ضمنی خودش را اینجا مصرح نماید. بنده هم به عنوان یک خدمت‌گزار کوچک در خدمت‌تان هستم که طرح مسأله کنم و زمینه‌ی بحث را فراهم نمایم؛ خلاصه‌ای از مطالعات اولیه در ارتباط با موضوع و در حد گنجایش هر جلسه بیان می‌شود و سپس بحث گروهی انجام می‌گیرد. بحث‌ها هم به شکل مکتوب در اختیار دوستان قرار می‌گیرد. اعضای بحث قبلاً در جریان موضوع قرار می‌گیرند تا بحث بکنند.

پیشینه مباحث و مطالعات؛ بنده از اساتید یاد گرفته‌ام که «ردپاها» را نباید گم بکنیم؛ گذشته مسیری است برای آینده. من معلم هستم؛ گاهی که برای (دانشجویان) تدریس می‌کنم می‌گویم، بچه‌ها شما باید ردپای اکتشافات قبلی را دنبال کنید تا به یک اکتشاف جدید برسید. اگر در رساله‌ها و پایان نامه‌های کارشناسی ارشد و دکترا، کسی Litrature نداشته باشد و پیشینه و ادبیات پژوهش را بررسی نکرده باشد، می‌گویند تحقیق نکرده است. این یک مسأله‌ی اخلاقی است که باید Litrature را ببینید؛ ادبیات موضوع و پیشینه‌ی بحث را ببیند تا در ارتباط با موضوع صحبت بکند. نکته‌ی دیگر در ارتباط با Problematic موضوع است، که احیاناً مسأله چیست.

من اینجا به زعم ناقص خودم و با مروری دانش‌آموزی که کردم ۱۱ نوع مطالعه را در این زمینه تفکیک کردم که ما از آنها می‌توانیم استفاده کنیم؛ یعنی برای بررسی خلق و خوی ایرانیان ۱۱ باب مطالعه وجود دارد؛ البته شما اینها را اصلاح می‌فرمایید و توسعه‌اش می‌دهید:
یکی، تک نگاری‌های مستقیم متمرکز به روحیات و خلقیات ایرانیان است؛
دیگری، ریشه‌شناسی رفتار ایرانیان در ساخت اقتصاد و طبقات؛
سومی، ریشه‌شناسی رفتار ایرانیان در ساختار دولت و جامعه‌شناسی تاریخی و سیاسی؛
چهارم منابع تاریخی، که مدخل خوبی برای این قضیه هستند؛
پنجم، مباحث مربوط به هویت و قومیت و ملیت و دین در ایران؛
ششم، مطالعات مربوطه به اسطوره‌ها، آیین‌ها و ادبیات و معارف؛
هفتم، جامعه‌شناسی باورها، نگرش‌ها و رفتارها؛
هشتم، مباحث متمرکز بر موضوع و سطح خاصی از نگرش‌ها و رفتارها؛
نهم، مطالعات مسأله‌شناسی و آسیب‌شناسی اجتماعی در ایران؛
دهم، جامعه‌شناسی شهر و روستا و نهادها و قشرها و صنوف (مثلاً جامعه‌شناسی خانواده، جامعه‌شناسی قشرها، جامعه‌شناسی جوانان، جامعه‌شناسی صنوف، و جامعه‌شناسی کار)؛
و آخرین (یازدهم) بررسی‌های مربوط به چالش‌های سنت و تجدد، نخبگان جدید و تحولات و تغییرات فرهنگی، بحث Cultural change و تغییرات فرهنگی ایران؛ اینها خودشان یک دنیایی هستند. مثلاً من برای موضوع یازدهم جستجوی مختصری با توانایی محدودم انجام دادم. الان اینجا ۲۹ صفحه هست که در هر صفحه حداقل هفت یا هشت عنوان وجود دارد، تازه آن هم با یک برش زمانی که یک مقدار محدود بشود و فقط در ارتباط با چالش‌های سنت و تجدد در ایران. اینها (منابع پیشنهادی) نوشته شده است، و آدرس‌شان به‌طور کامل وجود دارد و دوستان ان‌شاءالله این را آماده و تایپ و تکثیر می‌کنند؛ به تدریج انباشت بیشتر می‌شود، یعنی کتابخانه و مخزن ما بیشتر می‌شود، و این بحث‌ها و کارهای تحقیقاتی جانبی هم جمع می‌شود.

——————–
*به روزرسانی: بر اساس نظری که مولف محترم در پای این مطلب مرقوم فرموده اند روشن می شود که این کتاب مجموعه مباحث خود ایشان در آن هم‌اندیشی ها ست و مجموعه آن مباحث یا خروجی آنها نیست. -م.ج

همرسانی کنید:

مطالب وابسته