واژه‌نامه کاربردی روزنامه‌نگاران ایرانی

نیکی آزاد
خبرنگاران ایران

فرشاد مهدی پور قصد و غرض اصلی‌اش از نوشتن “تیتر یک” را جمع‌آوری لغات مصطلح و متداول در فضای روزنامه‌نگاری حرفه‌ای کشور اعلام کرده است. مثل نوعی دایره المعارف یا لغتنامه. تیتر یک نوشته فرشاد مهدی پور یک پژوهش میدانی است درباره واژه‌های رایج در مطبوعات ایران درگذشته و حال. هدف این تحقیق هم شناسایی این اصطلاحات و دسته‌بندی کردن آن‌ها عنوان‌شده است که بیش از هر کس برای روزنامه‌نگاران جوان و دانشجویان روزنامه‌نگاری می‌تواند مفید باشد. اما درهرحال مرورشان برای هر روزنامه‌نگاری جالب است. واژه‌نامه با حروف الفبا ارائه‌شده و گاه در میان واژه‌هایش، کلماتی که این روزها کمتر در روزنامه‌نگاری کاربرد دارند نیز قابل‌مشاهده است.

یونس شکر خواه، استاد روزنامه‌نگاری در مقدمه این کتاب نوشته است: «نوشتن واژه‌نامه به خاطر ضرورت الفبایی اصطلاحات تخصصی در یک عرصه معرفتی و دانشی مشخص، کار بسیار دشواری است؛ من دست‌کم دو بار چنین کاری را تجربه کرده‌ام.نوشتن واژه‌نامه‌ها به این دلیل دشوار است که به پژوهش نیاز دارد؛ به دستیابی به معیارها نیاز دارد؛ به منبع باید رجوع کرد و به اشخاص.»

به نظر شکر خواه، این اثر می‌تواند راه گشای تثبیت یک قلمرو معنایی در عرصه روزنامه‌نگاری ایرانی باشد.

در ادامه به برخی از لغات این واژه‌نامه که در کتاب به ترتیب حروف الفبا ارائه‌شده‌اند اشاره خواهیم کرد، کلماتی که این روزها در روزنامه‌ها رایج‌اند و آن‌هایی که به‌قول‌معروف قدیمی‌اند و بدجوری از سکه افتاده‌اند، شاید مرور آن‌ها برای روزنامه‌نگاران علاقه‌مند جالب‌توجه باشد.

از بزرگ دبیر تا تومنی نگار و پاچلاقی
حتماً خیلی‌هایتان در روزنامه‌ها واژه آب بستن زیاد به گوشتان خورده، یعنی همان کش دادن مطلب. مثلاً دبیر گروه روبه یکی از خبرنگارانش می‌کند و می‌گوید: لطفاً مختصر بنویس و اصل ماجرا را بازگو کن و به مطلبت آب نبند.

در بخش آ این واژه‌نامه این لغت را می‌بینید. آب‌وتاب دادن که آن‌هم در این بخش آمده اما مفهومی متفاوت دارد: «شاخ و برگ و اغراق در خبرنویسی و یا نقل یک رویداد عنوان‌شده است.»

آیا هرگز کلمه آجر چین را شنیده‌اید این واژه در فرهنگ تخصصی روزنامه‌نگاری این‌گونه معنا شده: «صفحات روزنامه که بدون هیچ تصویری با با سوتیتر چاپ‌شده‌اند.» که البته واژه‌ای متداول در صفحه‌آرایی است.

اختصاصی هم در روزنامه‌نگاری معنایی خاص دارد. یعنی هرگونه متن و تصویری که به‌طور منحصربه‌فرد در اختیار یک رسانه قرار داشته باشد، متن و تصویری که برای اولین بار منتشر می‌شود. مثلاً دبیر یک گروه در جلسه شورای تیتر در توصیف مطالب صفحه‌اش می‌گوید همه مطالب ما اختصاصی است یعنی همه را خودمان تهیه‌کرده‌ایم.

نکته جالبی که در این کتاب دیدم واژه “بزرگ دبیر” بود. آیا می‌دانید این اصطلاح قدیم ندیم‌ها در برخی نشریات به‌جای عنوان سردبیر به‌کاربرده می‌شد؟

برگشتی‌ها هم هست، همان نشریاتی که به فروش نرسیده و بازگشت داده‌شده‌اند. صفحه بستن هم که کلی در روزنامه‌ها واژه متداولی هست در این لغت‌نامه دیده می‌شود: «آماده‌سازی صفحه به لحاظ فنی.»

چه تصوری از وا‍ژه پاچلاقی دارید؟ اگر روزنامه‌نگارید فکر نمی‌کنم تصویرتان از این لغت چندان درست باشد اما اگر صفحه آرائید بیشتر به این لغت آشنایی دارید: «نامتقارن شدن یک ستون در صفحه یا خارج شدن فرم صفحه به دلیل وجود عکس و آگهی پاچلاقی نامیده می‌شود.»

پوشش خبری که حسابی معروف است و برای اعزام یک خبرنگار برای منتشر کردن محتوای یک رویداد به کار می‌رود. پیش خبر و پی‌گیری خبر هم که خیلی معنایش معلوم است در این کتاب ذکرشده است.

اگر واژه “تومنی نگار” را نشنیده‌اید هم بدانید که این لغت هم درگذشته‌ها در روزنامه‌نگاری رایج بوده و معنایش این بوده که خبرنگاری که فقط در ازای دریافت پول کار می‌کند. خبرنگاری که بر اساس تأمین منافع مالی خود و یا دریافت هدیه، حجم خبر را کم‌ و زیاد می‌کند. همان‌ها که این روزها به رپرتا‍ژ-آگهی بگیر معروف‌اند. حاشیه و حاشیه‌نویسی هم حسابی در روزنامه‌ها کلمه معروفی است یعنی اتفاقات جالب یک خبر و مصاحبه. معمولاً خبرنگارانی که حاشیه را می‌بینند خبرنگاران بهتری در روزنامه‌ها هستند.

واژه خبر بیار هم در این کتاب هست: یعنی فردی که توانایی تنظیم و نگارش خبر را نداشته و صرفاً اطلاعات خبر اولیه را در اختیار دارد. خبر آخر، خبر آبکی، خبر تلفنی هم جز اصطلاحات این واژه‌نامه هستند. خبر آبکی یعنی خبری فاقد هرگونه ارزش خبری و غیر موثق.

خبر خوردن و خبر زیرآبی و زورنامه
خبر خوردن را که حتماً شنیده‌اید یعنی کار نشدن خبر یک رویداد مهم. اما شاید عنوان خبر زیرآبی به گوشتان نخورده باشد یعنی خبری که خبر مهمی است اما منبع آن رسمی نیست و خبرنگار آن را به نحوی به دست آورده باشد. در بخش خ این کتاب تعداد زیادی واژه از خبر می‌بینید که احتمالاً تابه‌حال به گوشتان نخورده است. دوخت و دوز هم که دیگر معرف حضور بیشتر آدم‌ها هست، همان چسب و قیچی معروف یا کپی–پیست.

زور نامه هم معنایش آمده یعنی روزنامه‌ای که به‌زور و اجبار کارمندان یا …فروخته می‌شود و بیشتر در دوره قاجار کاربرد داشته است.

ساندویچ هم در روزنامه‌نگاری کاربرد دارد؛ می‌دانید یعنی چه؟ خبرهایی که در عین خلاصه بودن و فشردگی جامع و کامل‌اند. ضبط‌صوت هم در روزنامه‌نگاری به خبرنگاری که صرفاً در طول مصاحبه حرف‌های مصاحبه‌شونده را یادداشت کرده و نمی‌تواند تغییری درروند مصاحبه ایجاد کند گفته می‌شود. گزارش پشت میزی هم هست: گزارشی که از ذهنیات خبرنگار ناشی می‌شود و از اساس می‌تواند واقعی نباشد.

اگر می‌خواهید واژگان بیشتری را از مطبوعات ایران درگذشته و امروز بدانید کتاب “تیتر یک” نوشته فرشاد مهدی پور را که دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی رسانه‌ها منتشر کرده تهیه کنید و بخوانید. این کتاب ۱۴۸ صفحه دارد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته