بازی باوری” در ترجمه رورتی”

rortyمهدی خلجی

بی بی سی فارسی

‘پیشامد، بازی و همبستگی’ ترجمه پیام یزدانجو از کتاب Contingency, Irony and Solidarity نوشته ریچارد رورتی، اندیشمند معاصر آمریکایی است که به تازگی در تهران منتشر شده است.

این نخستین اثر رورتی به زبان فارسی نیست. پیشتر خشایار دیهیمی مقاله ‌ای از او را با عنوان “اولویت دموکراسی بر فلسفه” به صورت کتابی کوچک ترجمه و چاپ کرده بود. سال گذشته نیز عبدالحسین آذرنگ و نگار نادری کتاب “فلسفه و امید اجتماعی” رورتی را به فارسی منتشر کردند که نقدی بر این ترجمه، به همین قلم، در سایت بی بی سی نشر یافت.

رورتی حدود دو سال پیش به ایران سفر کرد و سخنان وی در میان روشنفکران ایرانی بازتابی منفی یافت؛ بیشتر از اینرو که رورتی بر بی ‌حاصلی مباحث مابعد طبیعت در تلاش اجتماعی برای دستیابی به دموکراسی تاکید کرد.

تاریخمندی ایده ها

“آرمان‌شهر لیبرال”ی که رورتی در پی تبیین آن است، بی‌ نیاز از مبانی فلسفی است، زیرا در این آرمان ‌شهر پسامدرنیستی، قهرمان اصلی، کسی است که به تاریخمندی همه ایده‌ ها و خواست‌ ها باور دارد و برای هیچ چیز “ذات” و “فطرت”ی بنیادی و تغییرناپذیر نمی‌ شناسد. همه چیز در جوی زمان شسته و دگرگون می ‌شود. ارزش‌ های اجتماعی‌ ای چون همبستگی و مدارا همه برپایه این تاریخمندی ممکن می ‌شوند. هیچ تصویر و تصوری از جهان و انسان، مطابق با “واقعیت” و نزدیک به “حقیقت” انگاشته نیست. مفهوم “حقیقت” و “واقعیت” خود از هم می ‌پاشد و از میان می‌رود. در نتیجه هیچ گزاره ‌ای به اصطلاح منطق‌دانان نمی ‌تواند برخوردار از “ضرورت” باشد و همه گزاره ‌ها از آنجا که فراورده‌ هایی زبانی هستند، یک روایت از میان روایت‌ های بی ‌شمار ممکن آدمی درباره خود و پیرامون ‌اش است.

از نگاه رورتی “حقیقت” امری یافتنی و کشف‌ شدنی نیست؛ بلکه در روایت هر شخص ساخته و آفریده می‌ شود. بر این روی، تصور چیزی ورای آدمی که “واقعیت” دارد و گزاره ‌ها باید در نسبت و تطابق با آن سنجیده شوند، بی‌ معناست. چنین است که تخیل مقامی بالاتر از تحقیق درباره حقیقت می‌ یابد و ادبیات بر صدر می‌ نشیند و فلسفه از قدر می‌ افتد. در اندیشه رورتی نه غایتی هست، نه نهایتی، نه جاودانگی نه جزمیت و هر دستگاه واژگانی تازه، آفرینش توصیفی نوست، نه کوششی برای فهم و واکاوی بدیع حقایق کهن و ابدی.

ناقدان کتاب رورتی به درستی اشاره کرده ‌اند که کتاب وی سه هدف را دنبال می‌کند: نخست گزارشی کوتاه از دیدگاه‌های نویسنده که پیشتر به شرح در آثار وی مانند “فلسفه و آینه طبیعت” آمده و از این رو، خواننده کتاب، استدلال مفصل بسیاری از مدعیات آن را در نوشته‌ های رورتی دیده است. دوم تبیین شماری از پیامدهای اجتماعی و سیاسی دیدگاه رورتی و سرانجام توصیه‌ هایی برای در عمل آوردن آن دیدگاه ‌ها و تحقق بخشیدن بدانها. بر این قرار، رورتی در این کتاب از حجت آوردن دقیق و مشروح بر شماری از دعاوی خود درمی ‌گذرد و خواننده را با آثار خود آشنا فرض می ‌کند.

خلاصه کردن اندیشه رورتی مانند تلاش برای تلخیص هر اندیشه‌ ای می تواند خطرزا و فتنه ‌انگیز باشد.

اثری مهم در اندیشه معاصر آمریکایی

کتابی که ترجمه فارسی آن منتشر شده، اکنون یکی از آثار مهم اندیشه معاصر آمریکایی و نیز اثر کلیدی ریچارد رورتی قلمداد می ‌شود. از این رو برگزیدن آن برای ترجمه، اگر کسی سودای برگرداندن آثار رورتی به فارسی را داشته باشد، بی ‌جا ونادرست نمی‌ نماید.

مترجم چنین اثری، به قاعده، آگاه است که متن مرجعی را برمی‌ گرداند؛ آنهم از نویسنده‌ ای که برای فارسی‌ زبانان کمابیش بیگانه است. در نتیجه تعهد مترجم به خواننده نمی‌ تواند با برگردان متن به انجام رسد. نوشتن پیشگفتاری روشنگر درباره شالوده‌ های فکری نویسنده، قرار دادن کتاب درون زمینه مجموعه آثار مکتوب او و سرانجام توضیح جدل ‌ها و نقدهایی که کتاب برانگیخته، ترجمه را سودمندتر می ‌کند.

اما پیشگفتار پنج صفحه‌ ای مترجم فارسی به دشواری می‌ تواند راه خواننده نا آشنا با رورتی را بگشاید و چارچوبی کلی از نظریه وی به دست دهد. این پیشگفتار درباره اندیشه رورتی، چیزی بیش از مدخل ناقص یک دائره المعارف کوچک فلسفی نمی‌ گوید. بدون در دست داشتن درآمدی مشروح و تحلیلی خواننده ناگزیر کورانه عصا می ‌زند و یک ‌سره به سراغ متن ترجمه می‌ رود.

مترجم در پیشگفتار نوشته است “سوای دشواری ‌های آشکار اندیشه رورتی … مهمترین دشواری در ترجمه اصطلاحات رورتی در عین حفظ معانی خاصی است که او مد نظر دارد. در واقع، رورتی اصطلاح‌ شناسی خاصی را اختیار می‌ کند که اکثر معادل‌ های فارسی در ازای آن رسا نبوده، سوی دیگر این دشواری استفاده رورتی از معنای ریشه ‌ای واژه ‌هاست. در نتیجه مترجم چاره ‌ای جز استفاده از برابرنهاده‌ های ‘قراردادی’ نیافته – با این حال از توضیح و تذکر هم در صورت لزوم و در حداقل آورده شده”.

نه برای خواننده عادی

روشن است که رورتی در مقام نظریه‌ پرداز، برای خواننده عام نمی ‌نویسد. خواندن آثار وی، بدون چیرگی بر اندیشه ‌های فلیسوفانی که وی به تصریح یا تلویح، بدانها ارجاع می‌ دهد، ممکن نیست. اما این امر به خودی خود نه اندیشه و نه زبان رورتی را دشوار نمی ‌کند. برخلاف بسیاری از آثار فلسفی، زبان نوشتارهای او بسی روان و بی گیر و گرفت است. تربیت فلسفی در بستر فلسفه تحلیلی و نیز آشنایی با ادبیات، نثر رورتی را شیوا و شفاف کرده است. با این همه، همچنان که بسیاری از شاگردان یا منتقدان وی گفته ‌اند، زبان رورتی سهل و ممتنع است.

رورتی حدود دو سال پیش به ایران سفر کرد و سخنان وی در میان روشنفکران ایرانی بازتابی منفی یافت؛ بیشتر از اینرو که رورتی بر بی ‌حاصلی مباحث مابعد طبیعت در تلاش اجتماعی برای دستیابی به دموکراسی تاکید کرد

نخستین چیزی که توجه سنجشگر ترجمه کتاب را برمی‌ انگیزد، برگردان عنوان کتاب است: ترجمه Contingency به پیشامد و Irony به بازی. Contingency در برابر necessary (ضرورت)، اصطلاحی است مربوط به جستار نظریه صدق – حقیقت در منطق و فلسفه. این اصطلاح که به فارسی “امکان” (عبدالکریم رشیدیان) و “ناضرور” (داریوش آشوری) برگردانده شده، به معنای بخت‌ آورد و پیشامد نیز هست. گرچه رورتی در این کتاب، بارها از ایهام واژه بهره می‌ گیرد و Contingency را به معنای پیشامد و بخت‌آورد و امری تصادفی نیز به کار می ‌برد، در اصل و در عنوان کتاب، به نظر می ‌رسد، مراد وی بیشتر معنای اصطلاحی واژه است نه معنای عام آن.

ریچارد رورتی با به کاربردن کلمه “امکان” به نقادی خود از نظریه‌ های معطوف به حقیقت اشاره می‌ کند؛ نظریه‌ هایی که می‌ خواهند معیار راست بودن یک گزاره را به دست دهند و میزان انطباق آن را با واقعیت بسنجند. وی در کتاب “فلسفه و آینه طبیعت” این گونه نظریه ‌ها را، به طرز بنیادی، نقادی کرده و به ویژه در فصل هشتم از “فلسفه بدون آینه‌ها” سخن گفته است.

نظریه‌ ای که در پی دستیابی به معیاری برای انطباق صورت ذهنی با واقعیت خارجی است، ذهن را آینه می ‌پندارد. در اندیشه رورتی ذهن آینه نیست، کارگاه خیال است. بدین رو، هیچ تصور و تصویری “ضرورت” منطقی ندارد و دیگر باور داشتن به “حقیقت” ضروری به سان امری که به قول لایب‌نیتس در همه جهان‌های ممکن، ضرورتا حقیقت دارد، بیهوده است. هر گزاره‌ ای توصیفی است تاریخی و ممکن، از میان بی ‌شمار توصیف‌ ها که در سیاقی تاریخی “پیش آمده” است و می‌ توانست پیش نیاید.

گزینش “پیشامد” به جای “امکان” اگرچه یکسره بر خطا نیست، دقیق نمی ‌نماید و خواننده اهل اصطلاح را به مبنای رورتی در نقد معرفت شناسی رهنمون نمی‌ شود.

آیرونی یا بازی؟

اما برابرنهادن “بازی” برای Irony از این هم غریب‌ تر است. راست است که در پاره‌ ای جاها رورتی آیرونی را همراه عدم جدیت (playfulness) آورده است، اما بازی در زبان فارسی معنایی دور از مراد وی را تداعی می‌ کند.

آیرونی اصطلاحی کلیدی در آثار رورتی است که بر آن قرار، وی کلمه آیرونیسم و آیرونیست را به کار می‌ برد.

مترجم فارسی، همه جا، آیرونیسم را به بازی‌باوری و آیرونیست را به بازی‌باور برگردانده است. جدا از تبار اصطلاح آیرونی در جستارهای نقد ادبی، به نظر می ‌رسد احتمالا رورتی واژه آیرونی را – چونان برچسبی بر نظریه خود – زیر سایه الهام کسانی چون کرکه‌گور برگزیده است. کرکه‌گور می ‌گفت ژرفترین جدیت مدرن باید خود را از راه آیرونی بیان کند. نگرش آیرونیک در معنایی که رورتی به کار می ‌برد رویه دیگر تاریخی ‌نگری است، دور ریختن هرگونه باور به قطعیت و ذات.

رورتی خود در آغاز کتاب “امکان، آیرونی و همبستگی”، آیرونیست را کسی تعریف می ‌کند که عدم ضرورت و امکان کانونی ‌ترین باورها و خواست‌ های خود را می‌ پذیرد و تاریخی‌نگر و نام انگار (نومینالیست) است و نمی‌ پندارد باورها و خواست ‌های کانونی وی به چیزی ورای زمان و بخت بازمی‌گردند.

برابرهایی مانند بازی و بازی‌باوری برای آیرونی و آیرونیسم، تنها به کار آشفته کردن ذهن خواننده می ‌آیند. به نظر می ‌رسد یافتن برابری برای اصطلاح آیرونی در فارسی بیهوده است و باید آن را مانند مصطلحاتی چون سوژه و ابژه به همین صورت فرنگی پذیرفت.

“علوم سخت”

پریشانی در برابرنهادن برای مصطلحات در ترجمه این کتاب اندک نیست: برای نمونه “داده‌ های مبتنی بر علوم سخت” برای Hard scientific fact یک‌ سره بی‌ معناست و چیزی به نام علوم سخت و نرم وجود ندارد و مراد از این تعبیر “واقعیت عینی علمی” است. Hard صفت واقعیت است نه علمی خاص و در اینجا به معنای استعاری به کار رفته و اشاره ‌ای است به آن انگاره عالمان علوم تجربی که یافته خود را واقعیت عینی می‌ پندارند. قرینه این استعاره آن است که رورتی بی ‌درنگ در برابر “واقعیت عینی علمی” از “امر سوبژکتیو” (The subjective) یاد می‌ کند که مترجم این اصطلاح را نیز با بی ‌دقتی به “ذهنیات” برگردانده است.

Vocabluray به جای “دستگاه واژگانی” به “واژگان” برگردانده شده و Jargon به “زبان‌واره” که معلوم نیست چه معنی می‌ دهد.

مترجم چنین اثری، به قاعده، آگاه است که متن مرجعی را برمی‌ گرداند؛ آنهم از نویسنده‌ ای که برای فارسی‌ زبانان کمابیش بیگانه است. در نتیجه تعهد مترجم به خواننده نمی‌ تواند با برگردان متن به انجام رسد. نوشتن پیشگفتاری روشنگر درباره شالوده‌ های فکری نویسنده، قرار دادن کتاب درون زمینه مجموعه آثار مکتوب او و سرانجام توضیح جدل ‌ها و نقدهایی که کتاب برانگیخته، ترجمه را سودمندتر می ‌کند

ژارگون در سیاق این کتاب به معنای زبان اصطلاحی یا نظام مصطلحات است و در نتیجه به جای واژگان کانت یا زبان‌واره هگل باید گفت دستگاه واژگانی کانت یا نظام مصطلحات هگل.

شمار اصطلاحاتی که نادقیق یا نادرست برگردانده شده، در متن بارها به کار رفته‌ و بدفهمی‌ ها و نافهمی‌ های فراوانی را دامن زده‌ اند، بسیارند.

آوردیم که نثر رورتی چالاک و شفاف، سهل و ممتنع و به دور از پیچیدگی است. در عوض، نثر فارسی مترجم پرگرفت و گره و درگیر دستور زبان انگلیسی و فراورده ترجمه کلمه به کلمه است، بدون توجه به روح زبان فارسی. در نتیجه جمله ‌های دراز و دشواریاب در ترجمه فارسی بسیارند. بسا جمله ‌ها که گنگ ‌اند و.به دشواری چیزی می‌گویند: “آثار گردآمده در این کانون، آثار متافیزیک‌باوران بزرگ، نماینده کوشش ‌های کلاسیکی برای در نظر گفتن (گرفتن؟) هرچیزی به شکل ثابت و استوار و خلاصه کردن کل ماجرا در همین شکل ثابت و استوار، اند. متافیزیک‌باوران می‌کوشند تا بر کثرت جلوه ‌ها و نمودها فائق آیند، به آن امید که، از منظری فرازین، وحدتی نامنتظر را آشکارا نظاره کنند – وحدتی که نشان می ‌دهد چیزی واقعی به دید آمده، چیزی که در پس جلوه‌ ها پنهان بوده و خود خالق آنها می‌شود.” (ص. ۱۹۴).

رورتی نوشته است:

The items in this canon, the works of the great metaphysicians, are the classic attempts to see everything steadily and see it whole. The metaphysicians attempt to rise above the plurality of appearances in the hope that, seen from the heights, an unexpected unity will become evident – a unity which is a sign that something real has been glimpsed, something which stands behind the appearances and produces them.

به نظر می ‌رسد ترجمه ای مانند متن پیشنهاد زیر می توانست روشنتر باشد: “مواد این آیین‌نامه، آثار متافیزیک‌باوران بزرگ، کوشش‌ هایی مرسوم برای تغییرناپذیر انگاشتن و یک‌ پارچه دیدن همه چیزند. متافیزیک‌باوران می ‌کوشند معضل تعدد نمودها را حل کنند به امید آنکه، با نگریستن از فراز بلندی ‌ها، وحدتی ناگهانی پدیدار شود؛ وحدتی که نشانه یافتن چیز واقعی ‌ای است که ورای نمودها می ‌ایستد و آنها را پدید می‌آورد.”

اصطلاح canon معناهای بسیار دارد که ظاهرا “کانون” هیچ کدام از آنها نیست و معلوم نیست مترجم از چه سبب این اصطلاح را که در کتاب تکرار شده، به کانون برگردانده است. با نگاهی به این مدخل در فرهنگ وبستر، به نظر می‌ رسد در اینجا canon به معنای رشته ‌ای از اصول و قواعد و هنجارهاست؛ شبیه راهنمای نوشتن. بنابراین کلمه آیین ‌نامه در این سیاق، معنایی نزدیکتر به مراد نویسنده، در ذهن می‌ نشاند. رورتی آثار متافیزیک‌باوران بزرگ را آیین نامه‌ یک پارادایم فکری خاص خوانده است؛ چنان که پس از این پاراگراف از آیین نامه آیرونیسم سخن می‌ گوید.

خطاهای چاپی نیز در این کتاب فراوان و آزارنده‌اند. برای نمونه، نخستین کلمه کتاب که گفتاوری است از میلان کوندرا، هم به فارسی و هم به فرانسه نادرست نوشته شده است: اژلاست‌ ها (agélastes) که به خطا الگاست ‌ها (alégaste) آمده.

ترجمه فارسی کتاب “امکان، آیرونی و همبستگی” مانند ترجمه “فلسفه و امید اجتماعی” نمی ‌تواند منبعی معتبر برای شناخت اندیشه ریچارد رورتی به شمار آید. پس هنوز می‌ توان تأکید کرد که رورتی، اندیشمندی ناشناخته در ایران باقی مانده است.

———

عکس برگرفته: از اینجا

همرسانی کنید:

مطالب وابسته