ما و هگل؛ ویژه نامه اطلاعات حکمت و معرفت

میهن نامه

سخن سردبیر
ویژه نامه «ما و هگل ۳» ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت منتشر شد که بخش دوم آن به دکتر سیدجواد طباطبایی اختصاص دارد.

همۀ راه‌ها به هگل ختم می‌شود. می‌توان هگل را نقطۀ اوج و تجلیِ اعلای فلسفه‌ی مدرن و ایدۀ مدرنیته دانست. در اندیشۀ هگل است که ایدۀ مدرن به والاترین و فراگیرترین شکل نظام‌مند خود دست می‌یابد و به همین دلیل است که منتقدان مدرنیته و فیلسوفان پست‌مدرن، برای تعین بخشیدن به فلسفه‌ی خود و صحه گذاشتن بر فاصله‌شان از اندیشه‌ی مدرن، ابتدا هگل را در مقام جامع و دربرگیرنده‌ی کل فلسفۀ مدرن مورد انتقاد و حمله قرار می‌دهند. متفکران مدرن، نهایتا باید در راستای روشن ساختن نسبت خود با هگل بکوشند و متفکران منتقد مدرنیته نیز باید بیش و پیش از هر متفکری، هگل را به عنوان «غول مدرن» مورد انتقاد قرار دهند. این انتقادها از همان نخستین سال‌های پس از مرگ هگل (توسط امثال نیچه و کی‌یرکه‌گور) آغاز شده و تا به امروز توسط منتقدان پست مدرن (دلوز، فوکو، دریدا و …) ادامه یافته است. در یک کلام هگل نمایندۀ «امر مدرن» است، چه نزد دوستانش، چه نزد دشمنانش.

حال پرسشی که شاید ربطی به «ما» پیدا کند این است که «ما» چگونه هگل را فهمیده‌ایم و با «کدام» هگل مواجه شده‌ایم؟ این پرسش، در ژرفا نه تنها به هگل‌خوانی و هگل‌دانیِ ما، بلکه حتی به نوع مواجهه‌ی ما با عقل مدرن و به طور کلی مدرنیته بازمی‌گردد. در نتیجه، پرسش از «نسبت ما و هگل»، نه تنها پرسش از شیوه‌های تفسیر هگل در ایران است، بلکه چه بسا راهگشای فهم نسبت ما با عقل مدرن، با خود مدرنیته، با جهان پسامدرن، و حتی نسبت ما با خودمان به میانجیِ مدرنیته باشد.

ماهنامه‌ی اطلاعات حکمت و معرفت، تاکنون، دو ویژه‌نامه با موضوع نسبت «ما و هگل» منتشر کرده است که طبق وعده‌ای که در همان ابتدا داده شد، بنا بود شماره‌ی سوم و آخری هم داشته باشد. در این شماره آخر نیز به روال سابق، تمرکز ما معطوف به همین نسبت میان «ما و هگل» از جهات و جوانب مختلف است و در همین راستا مصاحبه‌ها و مقالات متعددی دربارۀ «نسبت ما و هگل» گردآوری شده است. بر این اساس، ابتدا مصاحبه‌ای با دکتر محمدرضا بهشتی، هگل‌پژوه و استاد دانشگاه تهران، انجام شده است که در آن، به جنبه‌های مختلف این نسبت، تاریخچه‌ی هگل‌خوانیِ ما، امکان فهم ما نسبت به هگل و نهایتاً مساله‌ی امکان ترجمه پرداخته شده است. سپس مصاحبه‌ای با دکتر محمدعلی مرادی، دانش‌آموختۀ فلسفه از دانشگاه برلین، صورت گرفته است که این مصاحبه نیز از نسبت میان ما و هگل آغاز شده و به آسیب‌شناسی فلسفه‌خوانیِ ما و شیوه‌ی ترجمۀ آثار فلسفی منجر شده است. متن سوم، مقاله‌ای است از سالور ملایری که به کاربرد مفهوم خودآگاهی هگلی در شناخت و همچنین آسیب‌شناسیِ روشنفکری ایرانی (با تمرکز بر نمونۀ آخوندزاده) در ساحت ادبیات و فرهنگ پرداخته است. این مقاله بیش از آنکه به هگل بپردازد به «ما» اختصاص دارد و می‌توان در پرتو آن دستکم تلاشی برای بهره‌گیری از مفاهیم هگلی در بازخوانی و واکاویِ «ما» را مشاهده کرد.

بخش دوم این ویژه‌نامه اما کوشیده است تا، همانگونه که در بالا ذکر شد، فقط در سطح نسبت «ما و هگل» باقی نماند و به بحث از نسبت «ما با خودمان» به میانجی هگل وارد شود. روشن است که در این میان، یکی از نام‌هایی که به ذهن متبادر می‌شود، دکتر سیدجواد طباطبایی است. شهرت دکتر طباطبایی بیشتر به دلیل استفاده از روش‌های مدرن غربی در تامل و تاریخ‌نگاریِ اندیشه‌ی ایرانی و تکیه بر مبانی فلسفی، به ویژه هگل است. در نتیجه، این بخش شامل چهار متن در همین خصوص است که از یک سو، به ارزیابی و بررسی هگل‌پژوهیِ طباطبایی و از سوی دیگر به روش‌شناسی و تاریخ‌نگاریِ اندیشه، سیاست و فرهنگ ایرانی توسط ایشان می‌پردازد. در نتیجه متن چهارم این ویژه‌نامه به قلم احمدرضا آزمون به روش‌شناسی دکتر طباطبایی اختصاص دارد که تلاشی است برای بررسی و تحلیل برخی از مهمترین شاخصه‌های روش فکری ایشان.

متن پنجم از مهسا اسدالله‌نژاد با نقد وجوه هگلیِ اندیشه‌های دکتر طباطبایی، بر تاثیرپذیری ایشان از هانری کُربن متمرکز شده و نهایتاً به نقد انسداد و مشکلات ناشی از این رویکرد می‌پردازد. متن ششم، اما مشخصاً به هگل‌پژوهی طباطبایی اختصاص دارد. دکتر علی‌اصغر مروت در این مقاله تلاش کرده است تا شرح و البته نقدی همه‌جانبه نسبت به درسگفتارهای ایشان در خصوص پدیدارشناسی روح به دست دهد و هگل‌پژوهی ایشان را مورد ارزیابی انتقادی قرار دهد و نهایتاً نشان دهد که تفسیر طباطبایی از هگل، تا چه حد قابل دفاع و تا چه میزان قابل انتقاد است.

به دلیل ماهیت عمدتاً انتقادیِ مطالب، تلاش شد تا با خود دکتر طباطبایی نیز مصاحبه‌ای انجام شود که ایشان علی‌رغم تلاش‌های مکرر به دلیل کسالت از انجام آن امتناع ورزیدند. همچنین با وجود پیگیری‌های مکرر شرایط مصاحبه یا دریافت مطلب از شاگردان ایشان نیز فراهم نشد. به هر ترتیب، نهایتاً دکتر بستانی تقاضای ما را برای مصاحبه‌ای کوتاه پذیرفتند که این مصاحبه علاوه بر مسالۀ هگل‌پژوهی دکتر طباطبایی و همچنین بررسی نوع استعمال ایده‌های هگلی در تاریخ‌نگاری اندیشه و سیاست ایرانی، به پاسخ‌های دکتر بستانی به انتقادات مختلف مطرح شده در خصوص سایر وجوه اندیشۀ دکتر طباطبایی اختصاص یافت. به هر ترتیب، امید است که این سه ویژه‌نامه دستکم بر مواجهه‌ی ما با هگل و همچنین مواجهه‌ی ما با مدرنیته و فلسفۀ غربی به طور خاص، و مواجهه‌ی ما با خودمان از طریق آئینۀ «دیگری» به طور عام پرتوی بیافکند.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته