در این سالها کار طراحی جلد کتاب به من فرصت داد تا کتابهای زیادی را قبل از انتشار بخوانم. تازهترین این کتابها «در جست و جوی زرتشت» نوشتهی پل کریواچیک است. کریواچیک سفری پرماجرا و شگفت را در جست و جوی زرتشت پیامبر ایرانی در پیش گرفته است. سفری باورنکردنی در جغرافیا و تاریخ اجتماعی مذهبی ایران که حاصلاش این سفرنامهی خواندنی و جذاب است.
اطلاعات نویسنده از تاریخ و شخصیتهای تاریخی ایران، من ایرانی را سخت شرمنده کرد. با این حال او از همان شروع کتاب با خوانندهاش احوالپرسی گرمی میکند و به او نشان میدهد که قصد دارد لحن بیتکلف و صیمانهاش را تا آخر کتاب حفظ کند:
«سلام، من پل کریواچیک هستم. متشکرم از اینکه مرا در این سفر همراهی میکنید و امیدوارم این سفر برای شما جالب و لذتبخش باشد. این سخنرانی کوتاه را به فارسی – زبان پارسی مدرن – حفظ کرده بودم تا برای مرد جوانی بخوانم که در سفر توریستی شتابزدهام به ایران قرار بود نقش کارچاقکن، مفسر، مربی زبان، راهنما، همسفر و دوست را برای من ایفا کند. ما تصادفن یکدیگر را در سالن شلوغ فرودگاه گم کردیم و من به نحوی خفتبار وادار شدم از مسئول اطلاعات بخواهم نام او را از طریق بلندگو اعلام کند. زنی که با چادر ایرانی پشت گیشه نشسته بود و زبان انگلیسی عاری از اشتباهش موجب شد شرمندگی و خفت بیشتری احساس کنم، نام او را از پشت بلندگو اعلام کرد. در حالی که با اضطراب انتظار میکشیدم، به اطراف سالن فرودگاه نگاه کردم تا ببینم از اخرین باری که بیش از سی سال قبل به این کشور سفر کرده بودم چه تغییراتی در آن رخ داده است. در کمال تعجب متوجه شدم تغییرات اندکی ایجاد شده؛ فرودگاه مهرآباد تهران و جمعیتی که در آن ازدحام کرده بود مدرنتر و حتا غربیتر از جمعیت مشابه آن در مسکو یا بخارست به نظر میرسید، چه رسد به چنین جمعیتی در استانبول یا تاشکند. هیچ خانوادهای روی حصیر و زیرانداز ننشسته و بساط خود را روی زمین پهن نکرده بود. هیچ مسافر پیچیده در پتویی در گوشه و کنار فرودگاه در میان تلی از دستههای سبزی نخوابیده بود…»
در جستوجوی زرتشت را «نشر مکتوب» به زودی منتشر میکند.