تجربه‌هایمان را بنویسیم تاریخمند می شویم

کتابخانه مجلس

جلسه نقد و بررسی کتاب «سفرنگاره» نوشته بهمن نامورمطلق، معاون صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی و عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی، عصر روز چهارشنبه ۲۴ دی، با حضور علی عباسی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، مهناز بهمن، احمد شاکری و نویسنده کتاب در سرای اهل قلم برگزار شد. این کتاب حاصل سه سفر در ایران است: سفر به باداب سورت، غار یخ مراد و کوهرنگ.

تعهد به نوشتن
بهمن نامورمطلق در این جلسه به دلایل نگارش کتاب «سفرنگاره» اشاره کرد و گفت: جامعه ما هنوز به مرحله تاریخ‌مندی نرسیده و مهم‌ترین دلیل برای این مسئله ننوشتن تجربیاتمان است. ما همیشه تجربه‌های نسل قبل را تکرار می‌کنیم و نسل‌های بعدی هم تجربیات ما را تکرار می‌کنند و این یک دور باطل غم‌انگیز است.

«تکرار مداوم تجربیات نشان می‌دهد که ما دچار نفرین “سیزیفی” ننوشتن هستیم. برای دور شدن از این دور باطل، باید نسبت به نوشتن تعهد داشته باشیم. این تعهد به نگارش برای نسل من که تجربه‌های بسیار دارد، واجب است.»

«محتوای کتاب‌های قبلی من همه در حوزه شرح و بررسی نظریه‌ها و نقدهای ادبی ــ‌ هنری است. بنابراین من از دنیای نقد می‌آیم و همین مسئله باعث شده تا “خلق” من نیز مانند”نقد” ‌باشد. البته همان‌طور که در مقدمه این کتاب به آن اشاره کرده‌ام، هرکدام از سه‌ سفرنگاره درج شده در این کتاب را متاثر از یک رویکرد ویژه مطالعه و نقد ادبی ــ هنری نوشته‌ام.»

جست‌وجوی هویت در سفر
علی عباسی، عضو هیات علمی دانشگاه شهیدبهشتی و یکی از منتقدان حاضر در این جلسه، درباره هدف از نگارش کتاب «سفرنگاره» گفت: نامورمطلق در مقدمه این کتاب نوشته است که «این مجموعه حاصل سه سفر از سفرهای متعدد و حتی بی‌شمار است… آنها محصول سفرهای سال‌های نزدیک به هم و در شرایطی خاص از نظر روحی و روانی‌اند.» بر این اساس به گمان من هدف نویسنده از نگارش این کتاب ـ همان هدف از سفرهایش ـ جست‌وجوی هویت خویشتن است. نشانه‌های این جست‌وجوی هویت نیز در کتاب وجود دارد. به‌عنوان مثال در صفحه ۹۵ کتاب اعتراف کرده که تصویر روشنی از خود نداشته و هویتش را نمی‌شناخته است.

«من» روایت کننده این کتاب سه نوع رابطه برقرار می‌کند؛ رابطه «من» با خود، رابطه «من» با «دیگری» و رابطه «من» با «فضا و طبیعت». رابطه «من» با «خود» و رابطه «من» با «طبیعت» در این کتاب بسیار قوی است، اما رابطه «من» با «دیگری» ضعیف است و خود را نشان نمی‌دهد.

عباسی به کنشگری طبیعت در «سفرنگاره» نامورمطلق اشاره کرد و گفت:

یکی از مواردی که نویسنده طبیعت را کنشگر کرده در صفحه ۹۵ کتاب درج شده است. نویسنده در این صفحه بخشی از سفرش به منطقه «باداب سورت» را این‌گونه نوشته است: «… یاد صخره‌ای افتادم که روی آن دراز کشیده بودم. عجب صخره‌ای بود، نیروی خاصی داشت. برف‌ها را از روی خودش آب کرده و به کناری زده بود و مرا به سوی خودش دعوت و سپس به آسمان پرتاب کرد.» برف‌ها را از روی خود آب کردن و در ادامه نویسنده را به آسمان پرتاب کردن، از نمونه‌های کنشگری طبیعت در کتاب «سفرنگاره» است.

نامورمطلق و نقد جغرافیایی
به نظر احمد شاکری، «سفرنگاره» متفاوت‌ترین کتاب بهمن نامورمطلق است.

«ما در این کتاب با چند نامورمطلق روبه‌رو هستیم، نامورمطلقی که کار آکادمیک می‌کند، نامورمطلقی که کار پژوهشی می‌کند و کتاب می‌نویسد، نامورمطلقی که از کار خسته شده و به سفر می‌رود.»

«نویسنده در جای جای متن سوم این کتاب که حاصل سفرش به منطقه کوهرنگ در استان چهارمحال بختیاری است، از مفاهیم مربوط به نقد جغرافیایی استفاده می‌کند. این نقد برای نخستین بار با برتراند وست‌فال، منتقد و نظریه‌پرداز فرانسوی شروع شد.»

«قالبی که نویسنده برای نگارش انتخاب کرده، آزادی عمل بسیاری به او می‌دهد. این جریان باعث شده تا به‌طور مدام به ژانرهای مختلف سرک بکشد.»

——-

* نقل با تلخیص. اطلاعات بیشتر در باره کتاب در اینجا.

سفرنگاره در ۲۷۰ صفحه از سوی انتشارات سخن در سال ۹۳ منتشر شده است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته