محبوبه شمشیرگرها
مجله جهان کتاب
شماره ۳۲۹-۳۳۰
Unburied Memories: The Politics of Bodies of Sacred Defense Martyrs in Iran. Pedram Khosronejad. London and New York: Routledge, 2013
جنگ ایران و عراق/ دفاع مقدس،که شاید بتوان آن را طولانیترین و سختترین جنگها در سده اخیر دانست، از روز اولِ آغاز و حتی ماهها پیش از آن، تا امروز، جلوهها و اثرهای فراوانی در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی، اجتماعی و فرهنگی داشته است. هرچند در طول دوره دفاع، کمابیش برخی زوایای پیدا و پنهان این مقوله عظیم انسانی مورد توجه معدودی از پژوهشگران قرار داشت، اما با سپری شدن دوران این واقعه، رفتهرفته بر دامنه و عمق مسائلی که در ابعاد مختلف، نگرشهایی واکاوانه میطلبید، بیشتر شد؛ چراکه به طور طبیعی با گذار از حوادث ظاهری جنگ، برخی زوایای بالقوۀ آن آشکار شده یا مسائلی جدید به ویژه در عرصههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بر رخداد اصلی مترتب میگردد که چه بسا اهمیت پرداختن به آنها بیش از وقایع نبرد، و حتی شناخت آنها پیچیدهتر باشد.
اما گذشته از تلاشهایی که در داخل کشور برای شناخت ماهیت، آثار و پیامدهای هشت سال جنگ صورت گرفته، این موضوع از همان نخستین سالها، مورد عنایت محققانی در خارج از مرزهای جغرافیایی و زبانیِ ایران قرار داشته است. پژوهشگرانی نظیر زکریا القاق، عبدالمجید تراب زمزمی، مجید خدوری، رالف کینگ، افرائیم کارْش[۱]، کپیل کال[۲]، دلیپ هیرو، آنتونی کُردزمن، استیون پلتیر[۳]، لوسی ناتینگهام، جوزف تی. جرالد، لارنس جی. پاتر، ریچارد اسکوفیلد، گری سیک، لاری کالیر هیلستروم[۴]، پل راجرز، جروم دانووان، نیگل اشتون و برایان گیبسون و نیز برخی ایرانیان خارج از کشور مانند شیرین طاهرخانی، شاهین ایوبی، حسن امین، محمد صفایی، شهرام چوبین و فرهنگ رجایی، هر یک در کتابها، پایاننامهها، مقالات و سخنرانیهای خویش این موضوع را از نظرگاههای متنوع مانندِ نظامی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی مورد توجه قرار دادهاند. از این طریق غالب این بررسیها به روشن شدن ابعادی از جنگ نظیر سوابق و منشأ آغاز نزاع، سوابق روابط خارجی دو کشور، منازعات مرزی و بویژه توافقهای صورت گرفته، حدود قلمرو و مسائل ژئوپلیتیکی و امنیّتی، تنشهای ناشی از ایجاد اختلال در استخراج و صدور نفت، نقش دیگر کشورها بویژه امریکا و اتحاد شوروی در جنگ، اهمیت این نزاع در نبرد خلیج فارس و حملۀ عراق به کویت، کمک میکند.
هرچند سابقه این پژوهشها بیش از سه دهه گذشته را در بر میگیرد اما چنانکه اشاره شد، تاکنون توجه به مقوله جنگ ایران و عراق در خارج از حوزه ایران، عمدتاً منحصر به مسائل سیاسی، نظامی، اقتصادی و حقوقیِ این رخداد بوده و غالباً زوایای اجتماعی و فرهنگی آن از دایره بررسیهای مذکور برکنار بوده است. این در حالی است که درست از همین نقطه، امکان گره خوردن بین مطالعات جنگ و پژوهشهای ایرانشناسی به جهت ارتقای سطح شناخت ایرانشناسان از ایران و مردمانش فراهم می شود.
خوشبختانه در سالهای اخیر با توجه به این حقیقت که درکِ هر پدیده ای بدون شناخت ویژگیهای انسانشناختی و زمینههای فرهنگی و اجتماعی آن غیرممکن است و شناختِ جنگ به عنوان پدیدهای انسانی نیز حضور علاقهمندانی از حوزههای مردمشناسی، مطالعات زنان، علوم اجتماعی، ادبیات، هنر و معماری در این عرصه را میطلبد، تعدادی از پژوهشگران غیرایرانی و ایرانیان خارج کشور به لایههای درونی فرهنگ نگریستهاند. شاید بتوان پدرام خسرونژاد را از پیشگامان شناخت انسانی مقولۀ جنگ در خارج از کشور دانست. چرا که آثار او اعم از تألیفات و مجموعه مقالاتی که به انتخاب او گردآوری و ویراستاری شده از اولین نمونههای مستقل و تشکل یافته نگرش به جنگ ایران و عراق، اما نه از بُعد سیاسی و نظامی و حقوقی بلکه به منزله پدیدهای فرهنگی-اجتماعی است.
پدرام خسرونژاد از پژوهشگران گروه مردمشناسی اجتماعی در دانشگاه سناندروز در اسکاتلند است. او که تحصیلات خود را در سطح کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته هنرهای بصری (دیداری) و نیز نقاشی، عکاسی و مجسمهسازی در سالهای ۱۹۹۴ و ۱۹۹۷در دانشگاه تهران به پایان رسانده، به اخذ مدرک دکترا در سال ۲۰۰۷ از «مدرسۀ عالی مطالعات علوم اجتماعیِ» فرانسه توفیق یافته است. علاقهمندیهای پژوهشی او، حوزههای مردمشناسی مرگ، مردمشناسی دیداری (بصری)، آثار مذهبی، فرهنگ اشیاء و نماهای مذهبی را شامل می شود؛ هرچند به طور خاص، او به موضوعات بیان شده در حیطه جهان اسلام و بویژه ایران دلبستگی دارد. هنر و فرهنگ مادی شیعه در ایران، جنگ در سینمای ایران و آداب و تشریفات مراسم و زنان در جوامع اسلامی از مجموعه مقالات و تألیفات اوست که عمدتاً موضوع آنها مردم شناسی زنان مسلمان بویژه در ایران، جلوههای هنرهای دیداری به طور خاص در میان ایرانیان و نیز هنر و مردمشناسی جنگ ایران و عراق است.[۵] خسرونژاد همچنین سرویراستاری مجله مردم شناسی خاورمیانه و آسیای مرکزی[۶] را عهدهدار است.[۷]
یکی از تازهترین مجموعه مقالاتی که با تلاش و ویراستاری او تدوین و از سوی انتشارات راتلج به چاپ رسیده، “خاطراتی که به خاک سپرده نشده” است. او شش مقاله از مردمشناسان و پژوهشگران هنر در حوزه عکس و نقاشی را در این مجموعه گردآورده و خود، مقدمهای مفصل بر آن نوشته است.
خسرونژاد در مقدمه اثر، ضمن یادکرد از سابقه تاریخیِ نقشِ قهرمانان اسطورهای و تاریخی در ادبیات و فرهنگ ایران و پایبندی ایرانیان بر حفظ نامِ دلیران و رفتارهای قهرمانانه آنان از دوران باستان تاکنون، تلاش برای حفظ خاطرات نبردها را که صورت امروزین آن برگزاری مراسم بزرگداشت و بناکردن یادمان جنگاوران است، بُعدی مهم و معنادار از هویّت و میراث فرهنگی ایرانیان قلمداد میکند. او با تأکید بر اینکه «ایرانیان هرگز هجوم سیاسی و نظامی دیگر ملّتها و وجود نیروهای نظامی آنها را در ایران برنتافتهاند- صرف نظر از اینکه این بیگانگان، عرب، مغول، پرتغالی، آلمانی، روسی، انگلیسی، امریکایی یا عراقی باشند»، یادکردِ قهرمانانِ جانباخته و اجرای مراسم سوگواری و تکریم ایشان را در طول اعصار گذشته، همواره بخشی از درونمایه فرهنگی ایران دانسته است. البته برگزاری اینگونه مراسم از زمانی که تشیّع، مذهب رسمی ایران شد، رشد و توسعه پیدا کرد؛ به طوری که از آن پس، ذکر و مرثیه برای شهادتِ امامان شیعه – بهویژه حسین بن علی (ع) – قسمتی از مراسمِ آیینیِ مذهبی ایرانیان شد.
سپس او پس از ارائه آماری از تلفات انسانی جنگ ایران و عراق، و گله از نادیدهانگاری غرب نسبت به ویرانگریِ این مصیبت بشری حتی پس از گذشت بیش از سه دهه از آغاز آن، با کوتاه کردن سخن درباره خاستگاه و منشأ این جنگ- که بحث آن در دیگر منابع غیرفارسی به درازا کشیده و گاه تا حدّ یک فصل مجزا را به خود اختصاص میدهد – از لزوم توجه به قضایا و اتفاقاتی دیگر یاد میکند که در طول هشت سال، در ابعاد و زمینههای اجتماعی و فرهنگی روی داد. او از اعتقاد حاکم در نظام جمهوری اسلامی ایران و حامیان آن مبنی بر این حقیقت یاد میکند که «جنگ بر اثر اختلافات در قلمرو و مسائل ژئوپلتیکی و با حمله عراق به ایران، آغاز شد. اما بهتدریج ماهیّتی جدید در جبهههای ایرانی ایجاد شد و گسترش یافت؛ به طوری که کاملاً ماهیت و ایدئولوژی جنگ را از قلمروگرایی یا جنگ بر سر خاک، به سمت عقیده دفاع – البته نه یک دفاع ساده، بلکه یک دفاع مقدس- سوق داد. بنابر این دلبستگی و انگیزه اولیه رزمندگان داوطلب ایرانی از سرحدّات ژئوپلیتیکی، یعنی آب و خاک به سمت هویت و مسائل فرهنگی حرکت کرد. ارتباطی که آنها بین این دو مقوله ایجاد کردند، در واقع بازتاب هویت و فرهنگی بود که ریشههای آن در اسلام شیعی استوار است که در طول جریان انقلاب اسلامی در سالهای ۱۹۷۸ تا ۱۹۷۹ متولد شد و رشد و نمو یافت.» او سپس زاویه دید نوشتار خود را به سوی نگاه از بیرون سوق میدهد.
اما شاید بتوان محوریترین موضوع مطرح در این نوشتار را یکی از ابعاد مهم و درخور توجه فرهنگ جبهه و جنگ دانست که خسرونژاد از آن به عنوان «اثرگذاری یاد جنگ در خصوص گرایش به مقوله مرگ/ شهادت، سوگواری و برپاداری مراسم بزرگداشت و به خاطر سپاری آن» یاد میکند. او پس از بیان برخی کارکردهای برپاداشتن مراسم سوگ بخصوص برای جانباختگان جنگها در دنیا، که برگرفته از نتایج برخی پژوهشهاست، بر آن است که در ایران نیز بلافاصله پس از خاتمۀ جنگ، بسیاری از مؤسسات دولتی و سازمانهای نظامی که پیشتر در زمینۀ تبلیغات یا بسیج جوانان برای حضور در جبههها فعالیت کرده بودند کوشیدند تا برای دستاوردهای جنگ، شهدای نامآور، عملیات نظامی مهم و… بزرگداشت برپا کنند. او معتقد است که «این برنامهها که اجرای آنها تاکنون نیز ادامه دارد (شامل سرودن شعر، تاریخنگاری، خاطرهنویسی، نوشتن رمان و داستان، ساختن فیلمهای مستند، نقاشی، عکس، برگزاری مراسم بزرگداشت شهدا، سفر به مناطق جنگی و احداث یادمانهای دفاع مقدس) در پیِ پاسخگویی به نیازی است که از سوی دولت و جامعه ایرانی در طول دوره پس از جنگ احساس میشده است. چرا که «در برنامهها و مراسم بزرگداشت برای کسانی که در پی آن هستند، فرصتهای بالقوه زیادی فراهم میشود تا ارزشهای اخلاقی و سیاسی خود را نشر دهند». در همین جهت، یادمانهای جنگ نیز به منزله ترکیبی مادّی و اجتماعی از محیط و محصولات مصنوعی، با هدف زنده نگه داشتنِ خاطرات اشخاصی ایجاد میشوند که در جنگ، حضور یافته و از سوی کشور حمایت میشدهاند.
مقدمه حاضر با طرح مباحثی نظیر مفهوم شهادت، گلزارهای شهدا، وظایف شهدا در هنگام انجام عملیات نظامی، گمنامی برخی شهدای دفاع مقدس، تفحص و یافتن پیکر شهدا در پیِ تلاشهای کمیته جستوجوی مفقودین و دفن آنها در اماکن عمومی ادامه مییابد. نویسنده در پایان، با طرح این مسئله که پس از گذشت حدود بیست و چهار سال و به تعبیری یک نسل از جنگ ایران و عراق/دفاع مقدس، امروز ما در ایران با نسلی جدید مواجهیم که از جنگ چیزی نمیداند و از آن خاطرهای ندارد، نوشتار خود را با سؤالها به پایان میبرد: «آیا میتوانیم بگوییم که محو شدن تدریجیِ یاد جنگ برای نسل جدید و نسلهای آینده به این معنی است که جنگ به واقعهای تاریخی تبدیل شده است؟ چگونه میتوان این نظریه را پذیرفت یا آن را رد کرد؟ امروزه باید با کدام عناصر و ارزشها به یادمانها و مجالس بزرگداشت جنگ نگاه کنیم؟ و تا چه اندازه موزههای جنگ و فرهنگ تجسمی آن از این ارزشهای جدید اثر میپذیرند؟» خسرونژاد این اثر را اولین گام در جهت پاسخگویی به پرسشهای یادشده میداند. [۸]
پس از این مقدمه مفصل، شش نوشتار دیگر کتاب با مقاله اینگویلد فلسکرد[۹] آغاز میشوند. شاید او تنها بانوی مردمشناس غیرایرانی باشد که دربارۀ ایرانِ پس از جنگ کار کرده است. او اهمیت پیکرنگاری مذهبی را بهویژه درباره چهره بزرگان شهید مذهب تشیّع، و کارکردهای آنها را در میان باورمندان به این عقاید در ایران، بیان میکند. او به این بحث میپردازد که چگونه و چرا در پیکرنگاری و تصویرنگاری شهدا در ایرانِ پس از جنگ، عکسهای شخصی از چهرههای آنان اهمیت یافته است.[۱۰]
در مقاله دوم، مارین فلومانگر، تاریخنگار هنر اسلامی که تخصص او در عکاسی ایرانی است، برای اولین بار پژوهشی درباره اهمیت و کارکرد عکسهای شخصی، عکسهای گروهیِ یادمانها و نقاشی از چهرههای شهدای جنگ ایران و عراق در منازل شخصی و فضاهای خصوصی خانوادههایشان ارائه میکند. نویسنده با تأکید بر ارزشِ رو به فزونیِ تصاویر و عکسهای مستند به عنوان یادبود، بر این حقیقت اذعان دارد که «ما اکنون از نحوه یاری رساندن عکسها به مخاطبان در به یاد آوردن خاطرات، فهم درستی نداریم؛ مخصوصاً در محیطهایی مانند جنگ که خود تجربه شخصی از آنها نداریم». زمینه تخصصی او و مصاحبههایش با خانوادههای شهدا نشان میدهد که چگونه در طول جنگ، تصویر عزیزانِ از دست رفته برای خانوادههایشان اهمیت داشته و پس از پایان آن، کارکردهای این تابلوها و تصاویر در میان خانوادهها چگونه تغییر یافته است.[۱۱]
کریستین گروبر در مقاله خود بحثی جدید را درباره موزههای جنگ و شهادت و اهمیت آن در جامعه ایرانی در طول جنگ و پس از آن، میگشاید. او در مقامِ یک تاریخنگارِ هنرِ اسلامی که از طرفی با فرهنگ اشیاء مادّی و نمودهای بصریِ شیعیانِ ایرانی آشناست و از طرف دیگر روشهای مردمشناسی و موزهداری را میشناسد، موزه شهادت تهران را مورد بررسی قرار داده است. گروبر به تحلیل ارتباط بین اقلامِ بر جای مانده از شهدا و خاطره و یادکردِ فداکاریِ جوانان رزمنده جبههها میپردازد. [۱۲]
در مقاله بعدی، فائقه شیرازی، مردمشناس ایرانی، مفهوم شهادت را در اسلام و تشیّع بیان میکند و درباره یکی از مسائل مهم و حساس مربوط به موضوع شهادت، یعنی جایگاه شهدای زن در این میان، به بحث میپردازد. او ضمن تحلیل بخش مربوط به زنان در موزه شهادت تهران، سعی دارد جایگاه زنِ مسلمانِ شهید را در سرزمینهایی که نظام توحیدی و الهی در آنها حاکم است، تبیین کند. شیرازی با تشریح نظریاتی از این دست که مسئله شهادت و مرگ، مسئلهای حساس و ابداع شده در موزههای شهادت ایران است تا رستگاری حاصل از فرهنگ دفاع مقدس را بهویژه از طریق یادکردِ مرگ ترویج دهد و اینکه موزههای شهادت به منزله مقبرههایی هستند که برخی اشیاء مربوط به انسانهای به پیشباز مرگ رفته را به نمایش میگذارند، به کلّیتِ این مقوله میپردازد که چگونه زندگی، به سمت موزه شدن حرکت میکند؟! [۱۳]
در مقالهای دیگر، مردمشناس ایرانی، شهلا طالبی، از سیاستهایی که در خصوص شهید و شهادت اعمال میشود سخن میگوید. او با تأکید بر اینکه سیاست و مذهب میتوانند برای قدرت بخشی به آرمانها و اهداف نظام، به هم بپیوندند، از این میگوید که سالها پس از پایان جنگ، دولت ایران برخی اجساد بازمانده از شهدا را بنا به کارکردهای اجتماعی و سیاسی، در تعدادی از مکانهای عمومی ایران به خاک سپرد. او با این توضیح که در طول تاریخ همواره زیارتگاههای بزرگان و برگزاری مجالس بزرگداشت برای آنها، بیشترین کارکرد را برای یادآوریِ ازدسترفتگان به همراه داشتهاند، معتقد است که این زیارتگاهها و مقابر در ایران، علاوه بر وجهه تقدس، دارای فواید دیگری نیز هستند. [۱۴]
مقاله پایانی این مجموعه به نقش هنرِ دیداری به منزله نمادها و یادگارهای جنگ اختصاص یافته است. آلیس بام باردیر[۱۵]، با مصاحبهها و مشاهدات بلندمدت خود در ایران، یکی از نقاشیهای دیواری خاص و کمنظیر را مورد بررسی قرار داده است که تصویر آن در خط مقدم جبهه و در زمان جنگ خلق شده است. او با تحلیل یک نقاشی بر دیوار مسجد جامع خرمشهر نشان میدهد که امروزه پس از گذشت این همه سال، تصاویری که لحظاتی از آن روزهای جنگ را به تصویر میکشند، به مکانهایی برای بازدید و زیارت تبدیل شدهاند.[۱۶]
در پایان ذکر این مهم لازم است که برخی نویسندگان مجموعه حاضر، بهویژه سرویراستار آن، به دلایلی نظیر کماطلاعی از جزئیات اعتقادات، باورها و تعلّقات درونی جامعه ایران و برکناری از دایره گسترده آگاهیهای جزئی و کلّی در باب این مقوله وسیع – به لحاظ حوزۀ جغرافیایی و فرهنگی – نتوانستهاند از خطاهای متأثر از رویکردی بیرونی و دادههای محدود، به دور باشند. بنابراین، گاه با قضاوتهای یکجانبهنگر، به بیراهه رفته و در برخی برداشتها به اشتباه افتادهاند. از این رو به رغم ویژگیهای درخور توجه این اثر، که در ابتدای نوشتار حاضر از آن یاد شد، نمیتوان همۀ مطالب آن را یکسره مورد قبول دانست. از این رو، شایسته و بلکه ضروری است که صاحبنظران و پژوهشگران این حوزه به نقد و بررسی این اثر.
*نویسنده استادیار سازمان اسناد و کتابخانۀ ملّی ایران، گروه پژوهشهای ایرانشناسی و اسلامشناسی
[۱] . Karsh, Efraim
[۲] . kaul, kapil
[۳] . Pelletiere, Stephen C
[۴] . Hillstrom, Laurie Collier
[۵]. کتابهایی که تاکنون از او منتشر شده، عبارتاند از:
Iranian Sacred Defence Cinema: Religion, Martyrdom and National Identity. Edited by P. Khosronejad . SeanKingston Publishing, U.K., , 2012
Saints and their Pilgrims in Iran and Neighboring Countries. Edited by P. Khosronejad . Sean KingstonPublishing, U.K., 2012
The Art and Material Culture of Iranian Shi’ism: Iconography and Religious Devotion in Shi’i Islam. Edited by P. Khosronejad. I.B. Tauris Publishers, U.K. , 2011
War in Iranian Cinema: Religion, Martyrdom and National Identity. Edited by: Pedram Khosronejad. I.B. Tauris Publishers, 2013
Women’s Rituals and Ceremonies in the Islamic World, by Pedram Khosronejad. I.B. Tauris Publishers, 2014
[۶] . Anthropology of the Middle East and Central Eurasia
[۷] . برای اطلاع بیشتر دربارۀ پدرام خسرونژاد، رک:
http://pedramkhosronejad.academia.edu/PedramKhosronejad
[۸]. این مقدمه به قلم نگارنده ترجمه شده و به زودی منتشر خواهد شد.
[۹]. Ingvild Flaskerud
[۱۰] . Redemptive Memories: Portraiture in the Cult of Commemoration, pp. 22-46
[۱۱] . Variations in the Martyr’s Representations in South Tehran’s Private and Public Spaces, pp. 47-67
[۱۲] . The Martyr’s Museum in Tehran: Visualizing Memory in Post-Revolutionary Iran, pp. 68-97
[۱۳] . Death, the Great Equalizer: Memorialig Martyred (shahid) Women in the Islamic Republic of Iran, pp. 98-119
[۱۴] . From the Light of the Eyes to the Eyes of the power: State and Dissident Martyrs in Post-Revolutionary Iran, pp. 120-147
[۱۵] . Alice Bombardier
[۱۶] . War Painting and Pilgrimage in Iran, pp. 148-166