اندیشه پویا ۲۳؛ از یاسپرس تا بانویی با چراغ

اندیشه پویا شماره ۲۳ (دی و بهمن ۱۳۹۳) در آستانه سالگرد انقلاب بهمن به بحث هایی در باره انقلاب پرداخته است که از جالبترین آنها موضوع زندگی روزمره در آن دوره است. از میان بحث های سیاسی و اجتماعی مجله میزگردی در باره سیاست زدایی جالب توجه است با شرکت عباس عبدی، محمد مالجو، حاتم قادری، محمد فاضلی و حمیدرضا جلایی پور (فایل آن را عباس عبدی در آکادمیا به اشتراک گذاشته است). از دیگر مطالب این شماره ترجمه تحقیق مفصلی است در باره سیگار و مدرنیته ایرانی که در نوع خود تازگی دارد.

در زیر مروری می کنیم بر مطالب بخش “کتاب کوچه” در این شماره:

– گفت وگویی با روشن وزیری که از پزشکی به مترجمی رسید. روشن وزیری بتازگی درگذشته است (۱۳۱۲-۱۳۹۳). این گفتگو بخشهایی است از مصاحبه چند سال پیش مریم شبانی و آمنه شیرافکن با او.

– این بار جهانگیر بهروز؛ داستان روزنامه نگاری که زخمی حق ناشناسی بود – به قلم سیروس علی نژاد در فقد بهروز که بتازگی درگذشت (متولد ۱۳۰۵).

– متهور اما میانه رو؛ در سوگ پدر و دوستم جهانگیر بهروز به قلم مازیار بهروز

– همه گلایه های یک عمر، نگاهی به کتاب «خاطرات سید محمد خامنه ای» – به قلم محمدعلی ابطحی

– چگونه از اندرونی به درآمدیم؛ نگاهی به کتاب «تأثیر مدارس دخترانه در توسعۀ اجتماعی زنان در ایران» – به قلم فهیمه نظری در نقد و معرفی:

تأثیر مدارس دخترانه در توسعۀ اجتماعی زنان در ایران
نوشته منیرالسادات میرهادی
نشر کویر، چاپ اول، ۱۳۹۳، ۱۶۸ صفحه
9000 تومان

– کتابخانۀ فیلسوف آلمانی دربارۀ کتاب؛ گزارشی از ورود کارل یاسپرس به ایران نوشته بزرگمهر علیزاده. گزارش خوبی که مروری دارد بر آشنایی فارسی زبانان با یاسپرس:

Jaspers

برای پیدا کردن ردپای کارل یاسپرس در ایران باید تا دهۀ پنجاه به عقب رفت. در شمارۀ نودوهفتم مجلۀ نگین، در خردادماه سال ۱۳۵۲، مقاله ای با عنوان «سیدارتا بودا» منتشر شده بود؛ مقالهای از کارل یاسپرس، به ترجمۀ اسدالله مبشری. یک ماه بعد، در شمارۀ بعدی نگین قسمت دوم این مقاله منتشر شد. یک سال بعد، در خرداد ۱۳۵۳ کتاب فیلسوفان بزرگ، نوشتۀ یاسپرس به همت انتشارات پیام منتشر شد. آن مقالات در مجلۀ نگین، بخشهایی از این کتاب یاسپرس بودند. کتابی که در آن فیلسوف آلمانی به زندگی و اندیشۀ هفت متفکر فلسفی و دینی پرداخته: سقراط، بودا، کنفوسیوس، عیسی، افلاطون، اگوستین قدیس و کانت. …

عزت الله فولادوند برای ترجمۀ زندگینامۀ فلسفی من، که شاید یکی از مهمترین و البته خواندنی ترین کتابهای یاسپرس است، نزد حسن لطفی میرود. به قول فولادوند او کسی است که «با اندیشه او انس کامل دارد». فولادوند در یادداشتی که پس از ترجمه در ابتدای آن کتاب نوشته، آورده: «آن بزرگوار (لطفی) گرچه فرمود از بس در ترجمۀ آثار یاسپرس و برای گره گشودن از پیچ وخم های زبان وی رنج برده، عهد کرده است که دیگر هرگز به گرد نوشته های وی نگردد، با اینهمه با گشاده رویی بر من منت گذاشت و درخواستم را اجابت کرد و در کمترین مدت ترجمۀ فارسی فصل مورد بحث را به من داد و مرا آزاد گذاشت که هرگونه صلاح دیدم در آن جرح و تعدیل کنم.» …

پس از مبشری و لطفی اگرچه مترجمان دیگری نیز با ترجمۀ یاسپرس سهمی در معرفی او به ایرانیان داشته اند اما به نظر میرســد این عزت الله فولادوند است که نگذاشته راه ترجمۀ یاسپرس پس از لطفی متوقف بماند.

– اصلی ترین کتاب ادموند برک پس از ۲۲۵ سال به فارسی ترجمه شد؛ که معرفی این کتاب است:

تأملاتی بر انقلاب فرانسه
ادموند برک
ترجمۀ سهیل صفاری
نشر نگاه معاصر چاپ اول، ۱۳۹۳، ۲۷۶ صفحه
15000 تومان

– دربارۀ سفرنامۀ ماریو بارگاس یوسا به عراق که معرفی فرید مدرسی از این کتاب است:

یادداشتهای عراق
ماریو بارگاس یوسا
ترجمۀ فریبا گرگین
نشر مروارید چاپ اول، ۱۳۹۳، ۱۶۴ صفحه
8500 تومان

– زمین بایر دموکراتیزاسیون؛ دربارۀ کتاب «نظامهای سلطانی» که معرفی این کتاب است:

نظامهای سلطانی
به ویراستاری هوشنگ شهابی و خوان لینز
ترجمۀ منوچهر صبوری
نشر پردیس دانش چاپ اول، ۱۳۹۳، ۴۵۰ صفحه
25000 تومان

– نقدی بر کتاب مانوئل کاستلز: «شبکه های خشم و امید: جنبشهای اجتماعی در عصر اینترنت» که ترجمه مقاله ای است در باره این کتاب:

شبکه های خشم و امید
مانوئل کاستلز
ترجمۀ مجتبی قلیپور
نشر مرکز چاپ اول، ۱۳۹۳، ۳۰۸ صفحه
19800 تومان

– گفت وگو با پیروز سیار به بهانۀ ترجمۀ «عهد عتیق» از علی بزرگیان به مناسبت انتشار ترجمه تازه ای از تورات از پیروز سیار که پیشتر ترجمه تازه ای از انجیل منتشر کرده است. مشخصات کتاب:

عهد عتیق (کتابهای شریعت یا تورات)
ترجمۀ پیروز سیار
نشر هرمس چاپ اول، ۱۳۹۳، ۸۰۸ صفحه
85000 تومان

– حقیقت را نمیشود با عادت مخلوط کرد؛ نگاهی به مجموعه داستان «ته خیار» نوشتۀ هوشنگ مرادی کرمانی از روانپزشک محمد مختار پور. مشخصات کتاب:

ته خیار (سی داستان)
هوشنگ مرادی کرمانی
نشر معین چاپ اول، ۱۳۹۳، ۲۲۴ صفحه
12000 تومان

– پرونده ای برای مرور کارنامۀ ادبی احمد محمود: متولد دیماه ۱۳۱۰
دبیر پرونده علیرضا اکبری

محمدرضا جعفری در یادداشتی برای این مجموعه نوشته است:

سال ۱۳۵۰ بود که ابراهیم یونسی دستنویس همسایه ها را داد تا بخوانم. آن زمان هنوز احمد اعطاء (محمود) را از نزدیک ندیده و سرباز بودم. ستوان دو در ژاندارمری بودم و در محل خدمت هم کار خاصی نداشتم. این بود که در ژاندارمری بیشتر به کارهای امیرکبیر رسیدگی میکردم و کتابها را برای تأیید چاپ یا ویرایش میخواندم. رمان همسایه ها را با خودم بردم و خواندم. رمان به قدری نفسگیر بود که نمیشد آن را زمین گذاشت. خیلی زود به آقای یونسی گفتم که ما این رمان را چاپ خواهیم کرد. دستنویس آقای اعطاء به قدری تمیز و خوانا بود و نثرش به قدری روان، که به عنوان ویراستار تقریبا هیچ تغییری در متن ندادم جز چند اصلاح کوچک. هزار نســخه از رمان چاپ کردیم و برای دریافت مجوز فرستادیم ِ اش به ادارۀ نگارش وزارت فرهنگ و هنر. خبری از مجوز نشد. در پیگیری و رفت و آمد به ادارۀ نگارش هر دفعه میگفتند هنوز مجوز آماده نیست. تا اینکه آب پاکی را روی دست ما ریختند و گفتند کتاب ممنوعه است. تصمیم ادارۀ نگارش را به آقای اعطاء اطلاع دادم و ایشان با مرحوم علی اصغر سروش نزد رئیس ادارۀ نگارش آن زمان رفتند که شخصی بود به اسم ایرج زندپور. پرس و جو که کردیم فهمیدیم آقای زندپور از توده ای های قدیمی است و برای همین هم نسبت به احمد محمود مساعدت نشان داد. البته شرط دادن مجوز این بود که مقدمه ای بر کتاب نوشته شود که کمی مضمون آن را تعدیل کند. مقدمه را هم خود آقای اعطاء با امضای «ویراستار» نوشت. یعنی بر خلاف چیزی که بعدها گفتند، همسایه ها ویراستاری نداشت.

– بازخوانی کارنامۀ سیما کوبان و نشریۀ فرهنگی ـ روشنفکری «چراغ» در میانۀ دهۀ شصت.

امید ایران مهر که این بخش را آماده کرده نوشته است: به دنبال آشناییهای جداگانه با احمد کریمی حکاک، بهرام بیضایی و بعدها محمدعلی سپانلو و همسرش، سیما کوبان به فکر انتشار نشریه ای تازه افتاد. نشریه ای که آرزو داشت در آن فضای سیاست زدۀ حزبگرایی که سایۀ دوقطبیهای کاذب سیاسی بر فضای فرهنگی نیز سنگینی میکرد، تا آنجا که مجال و توانی بود جای خالی روشنفکری مستقل را پر کند. نشریه اش را به پیشنهاد احمد کریمی حکاک «چراغ» نام نهاد که در فاصلۀ سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ طی پنج شماره به قفسۀ کتابفروشیها آمد. سیما کوبان خود در این باره نوشته است: «انتشار چراغ نخستین گامهاى من در جهت فاصلهگیرى از گروهگراییهاى چپ افراطى و حرکت به بینشى دموکراتیک بود.»

احمد کریمی حکاک در گفتگویی با اندیشه پویا در پاسخ به این سوال که چرا سیما کوبان به فکر چراغ افتاد می گوید:

برای پاســخ به این پرســش باید فضای آن دوره را در نظر گرفت. فضای سیاسی و فرهنگی کشور به شدت آشفته بود. انتشار نشریۀ اندیشۀ آزاد متعلق به کانون نویسندگان متوقف شده بود. نامۀ کانون نویسندگان نیز مرتب درنمی آمد و دیری نگذشت که اختلاف بین اعضای توده ای و دیگر اعضای کانون نویسندگان باعث شد آنها از یکدیگر جدا شوند. اتفاقی که در نهایت هر دو طرف ماجــرا از آن صدمه دیدند. هرچند بعدها اعضای توده ای کانون، نشریۀ نامۀ شورای نویسندگان و هنرمندان را درآوردند ولی ما میدیدیم که درگیریها هر روز بیش از روز قبل، راه را بر گسترده ماندن مبادلات فکری تنگتر میکند. در این شــرایط بود که سیما کوبان برای شکل دادن به محلی برای تبادل فکری و بازتاب اندیشه های روشنفکران آن زمان به فکر انتشار نشریه ای افتاد و ایده اش را با من در میان گذاشت.

ناهید موسوی در یادداشتی با عنوان «بانویی با چراغ» می نویسد:

و از همو برمی آمد که به رغم مخالفتش با اندیشۀ حزب توده، آثار شعرا و نویسندگان تودهای را در چراغ بیاورد. جنگ چراغ از پاییز ۱۳۶۰ تا پاییز ۱۳۶۳ با وقفه هایی در پنج شماره انتشار یافت. در آن پنج شماره، خوانندگان آنها که احتمالا بیشتر همنسلان من بودند گویی به پنج گنج گرانقدر دست می یافتند.

م.ج

همرسانی کنید:

مطالب وابسته