رادیو وبلاگستان؛ بازدیدی از افت و خیز زمانه

مهدی جامی و دیگران،

رادیو وبلاگستان؛

سرمقاله های رادیو زمانه از ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸.

هلند: عقل سرخ، ۲۰۱۹، دو جلد. پخش از طریق آمازون (۱ و 2)

 

مقدمه: زمانه ای که بود

از روزی که رادیو زمانه شروع به کار کرد همواره با خود فکر کرده‌ام که باید تاریخ زمانه را نوشت. در وبلاگ زمانه که بازتاب دهنده ایده‌ها و اصل‌ها و آرزوهای من و همکاران‌ام برای زمانه بود بخشی هم با عنوان «تاریخ الزمانه» داشتیم تا بتدریج و در ضمن کار این تاریخ را ثبت کرده باشیم. امروز بخشی از تاریخ زمانه در دست شما ست. و برای من اسباب سربلندی است که این تاریخ را جمعی روایت می‌کنیم. من نوشته‌ام و همکاران‌ام نوشته‌اند و مخاطبان هم همراه شده‌اند. نقد کرده‌اند سوال کرده‌اند پیشنهاد داده‌اند و گاهی نویسنده وبلاگ زمانه شده‌اند. وبلاگ زمانه آیینه زمانه بود. تاریخ زمانه در آن منتشر است. هر یادداشت گوشه‌ای از این تاریخ را نشان می‌دهد و فرایاد می‌آورد. بخش بزرگی از این یادداشت‌ها اکنون مقابل شما ست.

با یکی از دوستان بی.بی.سی صحبت بود که آیا تاریخ تلویزیون فارسی بی.بی.سی را که همین سال‌ها راه افتاده و تازه دهساله شده ثبت کرده‌اید؟ گفت که آری مجموعه بزرگی از یادداشت‌ها و اسناد جمع آمده ولی تدوین نهایی نشده و طبعا برای انتشارش باید منتظر ماند. باز خوب است که این همت در دوستان بی.بی.سی بوده و هست و این توجه را دارند که لازم است تاریخ رسانه خود را بنویسند. بسیاری از دیگر رسانه‌ها که در این چند دهه اخیر در خارج از ایران شکل گرفته‌اند هرگز کلامی در باره تاریخ خود ننوشته‌اند و انتشار نداده‌اند. من فکر می‌کنم تا دیرنشده دست کم باید کسانی به صورت مصاحبه و در قالب «تاریخ شفاهی» تحولات رسانه‌ای‌ در خارج از ایران را ضبط و ثبت کنند.

تاریخ مدرن ایران با رسانه گره خورده است. بنابرین شناخت رسانه‌ها شناخت اندیشه‌های دوران مدرن و معاصر ما ست. این کاری است که جز بندرت انجام نشده و من مشتاق‌ام خود رسانه‌ها به انجام آن همت کنند. یعنی بخشی از تولیدات خود را به تاریخ رسانه اختصاص دهند و رسانه و تحولات امروز و دیروز آن را به صفحه‌ای و برنامه‌ای در صفحات و برنامه‌های خود تبدیل کنند. تنها با مشارکت بخش بزرگی از رسانه‌ها ست که می‌شود تاریخ رسانه‌ای دوران مدرن را بازشناخت.

زمانه رسانه‌ای حرفه‌ای بود که با غیرحرفه‌ای‌ها کار می‌کرد. مرکزی بود برای بی مرکزها در جامعه ایران. تاریخ‌اش را هم با کمک همین همکاران که در مدارهای مختلف با آن کار می‌کردند ثبت کرده است چنانکه در گفت‌وگوها و بگومگوهای این مجموعه خواهید دید و خواهید خواند. این تاریخی است که یکسویه نیست و با یک روایت معین بیان نمی‌شود. روایتی چندصدایی است که در آن گوینده شنونده می‌شود و شنونده گوینده و صحنه در اختیار یک نفر نیست. همه می‌توانند وارد صحنه شوند. به این ترتیب، نمونه‌ای مجازی از یک عرصه عمومی فعال و پرانرژی است با خطیبان و مخاطبان و منتقدان و مصلحان خاص خود. این تاریخی است که به دست گروهی بزرگ ساخته شده و روایت شده است.

سعی من بر این بوده که در انتشار مطالب وبلاگ زمانه هیچ چیزی تغییر نکند و ویرایش نشود مگر به ضرورت تصحیح خطایی مطبعی. چرا که قرار نبوده مطالب به‌روزرسانی شود. قرار بود آنچه اتفاق افتاده همچون سند تاریخی ثبت شود. بنابرین کمترین دستکاری در متن صورت گرفته است. متن‌های زمانه عمدتا پر از لینک به مطلب‌های دیگر در داخل زمانه یا در وبسایت‌های دیگر است. اگر این مجموعه نقصی از نظر ارائه سند داشته باشد همین است که این لینک‌ها در متن وارد نشده است. دلایل آن هم عمدتا فنی است. یعنی یا به خاطر تبعیت از قواعد نسخه کاغذی متن است که لینک در آن فعال نیست و یا اینکه لینک‌ها اصولا دیگر فعال نیستند. محتوایی است که دیگر در دسترس نیست. متاسفانه. و این موضوع در مورد شماری از لینک‌های خود زمانه هم صادق است. اما هر جا ضروری بوده که لینک‌ها ارائه شود از جمله لینک هر یک از مقالات، آنها را در پایان هر مقال آورده‌ایم. برای جستن اصل مقالات و لینک‌ها باید به سایت قدیم زمانه مراجعه کرد (یعنی: zamaaneh.com).

مطالب وبلاگ زمانه عمده به قلم من است. بنابرین نیازی نبود که هر بار به این نکته اشاره شود که نویسنده کیست. اما هر مطلبی که به قلم یکی از همکاران من یا مخاطبان زمانه است در همان صدر مطلب به نام نویسنده اشاره رفته است. مطالب بی امضا مطالبی است که من نوشته ام.

مرور این کتاب که پر از صدا و جنجال و نقد و گفت و شنید است برای من بسیار لذت‌بخش است. نه فقط به خاطر اینکه خاطره‌های خوب یک دوران زنده و پر جنب‌وجوش از زندگی من و همکاران مرا روایت می‌کند بلکه به خاطر اینکه دورانی از گفت‌وگوی همگانی را در دوره معینی از تاریخ بعد از انقلاب ثبت و ضبط کرده و ارائه می‌دهد. مطالعه این گفت‌وگوها برای اهل نظر و پژوهشگران تاریخ و جامعه و رسانه و نیز مباحث نظری از جمله درباره آزادی و سانسور و اصولا آنچه در هر دوره تاریخی «حداکثر سقف خودآگاهی ممکن» خوانده می‌شود، بسیار کارآمد است و غنی از ایده و مساله.

ما زمانه را در شب ۱۴ مرداد ۱۳۸۵ شروع کردیم. با یاد یکصدمین سال انقلاب مشروطه (مرداد ۱۲۸۵ شمسی). این کتاب را هم که حاصل قرن دوم مشروطه است باز در ۱۴ مرداد نشر می‌کنیم. سیزده سال بعد در ۱۳۹۸. این بار در عقل سرخ که نشر کوچکی است با آرزوهای بزرگ. آرزو داشتن چیزی است که ما ایرانیان از آن دست برنداشته‌ایم. از دوری و درازی راه رسیدن خسته نشده‌ایم. آرزو مثل زندگی در روان ما جریان دارد. حالا که به مطبوعات دوره مشروطه نگاه می‌کنم از پیشتازی و روشن‌اندیشی آنان غرق ستایش می‌شوم. امیدوارم این کتاب در همان مسیر روشن‌اندیشی قرار داشته باشد.

مشروطه در یادهای تاریخی ما زنده است. اما برای من شخصا این کتاب یادآور یکی از آرمان‌های انقلاب ۵۷ است که در آن شرکت داشته‌ام: بگذار مردم سخن بگویند. یعنی همان ایده پایه مشروطه. زمانه رسانه‌ای بود که مردم آن را دوست داشتند اما مخالفان قدرتمند و بانفوذ و محلی‌اش از ایرانی و هلندی اجازه ندادند رشد کند یکی به این دلیل که با اندیشه مشارکت عمومی در رسانه آشنا نبودند یا آن را زیاده خطرخیز می‌دانستند یا اصلا تصور معینی از رسانه داشتند و می‌خواستند همان عملی شود و در آن محلی برای خلاقیت درنظر نگرفته بودند. از این بابت آلمان عهد جنگ اول روشن اندیش‌تر از هلند بعد از جنگ سرد است. یکی به ارزش جمع آمدن روشنفکران ملی پی برد و به برآمدن کاوه چونان رسانه دوران کمک کرد و این یکی روشنفکران چپ اقلیت یا مجاهد خلق و این اواخر سلطنت طلبان را می‌پسندید که دیگر حرف تازه‌ای نداشتند و ناچار ارزش مسیر متفاوتی را که ما می‌رفتیم نشناخت. گرچه بخش‌هایی از این اختلافات در ضمن بحث‌های وبلاگ زمانه آمده است و خاصه در جلد دوم رادیو وبلاگستان بازتاب یافته اما بحثی است که جداگانه باید دفتری به آن اختصاص داد. هر چه بود اما زمانه تاریخی بارور از خود به یادگار گذاشته است مثل ریشه‌ای یا دانه‌ای که روزی جایی دیگر در آب قرار گیرد و جوانه بزند، بشکفد. از این جهت زمانه کاری ناتمام است که هنوز باید در کمال خود روزی ظاهر شود.

در این مقدمه از همه همکاران‌ام در شکل‌گیری زمانه سپاسگزاری می‌کنم. بدون شوق و همت شبانه روزی آنها تحقق ایده‌های زمانه ممکن نمی‌بود. آنها اکنون در رسانه‌های مختلف پراکنده شده‌اند اما ایده‌های زمانه را با خود برده‌اند و گسترده‌اند. و چه بهتر از این؟ همچنین ممنون‌ام از زحمات فرمهر ایراندوست که متن را یکبار از نظر ویرایش فنی مرور کرده است گرچه به توصیه من در کامنت‌های خوانندگان دست نبرده است تا آنها با همان صورتی که نوشته شده‌اند حفظ شود. و نهایتا صورت نهایی کار به دست داوود صفری هنرمند و طراح خوش ذوق و پرحوصله آماده شده است که از او بسیار سپاسگزارم.

این کتاب را قرار داشتم برای دوازدهمین سالگرد تاسیس زمانه منتشر کنم؛ یعنی سال پیش. اما مرگ غیرمنتظره دختر جوان‌ام ریحانه نازنین انتشار آن را به تاخیر انداخت. ریحانه به کار در رسانه علاقه‌مند بود چنانکه یک دوره در رادیو بی.بی.سی کارآموزی کرده بود و آن تجربه را خیلی دوست داشت، تماشاگر حرفه‌ای سینما بود، عکاس بسیار خوبی هم بود، و این اواخر می‌خواست بازیگری بیاموزد و از قضا همزمان با راه افتادن زمانه در سال ۲۰۰۶ جشن عروسی‌اش بود. کتاب را با دریغیاد او -که روانش شاد باد- تقدیم می‌کنم به دخترش، اِما، به این امید که روزی بتواند فارسی بخواند و دورانی سرشار از انرژی را در زندگی پدربزرگ‌اش بازشناسد.

مهدی جامی
هلند، ۴ اوت ۲۰۱۹
۱۴ مرداد ۱۳۹۸

نمونه ای از مطالب کتاب:

برشی از جلد اول و جلد دوم در آکادمیا در دسترس است.

رادیویی که از وبلاگ می آموزد

رادیویی که از وبلاگ می آموزد کار عجیب می کند. مثل آموختن پیر است از جوان. اما همین است. رادیو اگر رادیوی زمانه ماست هر چند از السابقون السابقون رسانه های مدرن باشد بهتر آن است که در درس این نوجوان تازه رسیده شرکت جوید و علم ارتباط قدیم خود را نو گرداند.

وبلاگ کارهای شگفت کرده است. هم در جهان و هم در میان فارسی زبانان و خاصه جوانان ایران. وبلاگ مظهر دموکراسی و کلاس بزرگ و فراگیر آن است. صدسال پیش وقتی مشروطه به پا شد مردم ما در آستانه ورود به تاریخ جدیدی قرار گرفتند که بعدها خود را در آموزش همگانی و سواد اجباری بازنمود. صدسال پس از مشروطه وبلاگ جوهر آن عمومی شدن سواد را علنی کرده است: همه می خواهند حرف بزنند همه رای و نظر دارند همه می خواهند حضور داشته باشند. همین اصل اصیل دموکراسی است. نیست؟

وبلاگ در میان همه هنرهایش دو سه کار چشمگیر دارد. نخست آنکه “فرد” را شاخص کرده و وارد بازار گفتگو کرده است و بسیاری از این “فرد”ها را به شهرت و اعتبار رسانده است به نحوی که جز از راه وبلاگ ممکن نبود. دو دیگر انحصار طبقه نویسنده و روزنامه نگار را شکسته است و نوشتن را به امری روزمره و عادی بدل ساخته است و اسطوره زدایی کرده است. در واقع وبلاگ مظهر تام و تمام اندیشه عمومی کردن سواد است که در آغاز قرن مساله روشنگران اجتماعی بود.

وبلاگ سرانجام یک کار دیگر را نیز به انجام رسانده است و آنهم ساده کردن زبان و مردمی کردن آن است. این دموکراتیزه کردن زبان نیز آرمان بزرگ عهد مشروطیت است. آن زمان شعر غیردرباری نقشی را بازی کرد که این زمان وبلاگ که محل ظهور زبان غیررسمی است می کند.

وضعیت جدید وضعیتی است که هیچ رسانه مدرنی نمی تواند از آن غافل باشد. برای زمانه که در آغاز راه است این فرصت بیش از دیگر رسانه ها فراهم است زیرا اگر رسانه های سن-و-سال دار برایشان سخت باشد که از زیر بار تعلقات و عادتهای ذهنی شان به در آیند زمانه چنین مشکلی را ندارد. چابکی جوانی و تازگی به زمانه امکان می دهد با همه سنت دراز رادیو با اشتیاق با وبلاگ همزبانی کند و اصلا زبان وبلاگ باشد.

زمانه مدعی است که رسانه ای مدرن است . مدرن بودن را در پایان یافتن عصر پدرسالاری و عقلِ کل بازی می بیند. زمانه رسانه “فرد”ها ست. و تنها از این راه است که رسانه “جمعی” است. رسانه ای است که در تئوری هر فردی می تواند در آن بنویسد و تولید کند. در زمانه، مثل وبلاگ، شنونده/خواننده همزمان تولید کننده هم هست: هم راه نظر دادن برایش باز است و هم سوژه دادن و نهایتا برنامه ساختن. زمانه هدفش تقویت روزنامه نگاری فرد/شهروند است. کاری که وبلاگ از پیش آغاز کرده است. کاری که هنوز در عرصه رادیو آزموده نشده است. زمانه آزمودن این اندیشه است. وبلاگی کردن رادیو. همگانی کردن آن. دموکراتیک کردن رسانه تا چشم انداز ممکن. رادیویی خودمانی. نزدیک به ما. و زمانه ما.

نظرهای خوانندگان

دوستان عزیز، تبریک. من می خواستم به عرض برسونم که فکر می کنم اولین سایت بزرگی که به این صفحه لینک داد سایت خبری و گروهی صبحانه بود که به شما خوش آمد گفت. نمی دانم چرا لوگوی هفتان و دو در دو هستند اما لینک به صبحانه که از این دست سایت هست و از نظر سابقه، حجم بازدید کننده، کیفیت و حمایت از رادیو از آندو پیشتاز تر است در سایت دیده نمیشه. امید داشتیم و داریم که این رادیو مال همه ی اهالی وبلاگستان هست. هر چند ما از همکاران آقای درخشان هستیم اما کارهای ایشان و گفته هایشان رو الزاما تایید نمی کنیم. امیدوارم که عدالت رو رعایت کنید و علامتی نا پسند به این شکل و ناخواسته با لینک دادن به رقبای ضعیف ما به اعضای صبحانه نفرستید چون ما خود را حامیان این صفحه می دانستیم و می دانیم. در ضمن از شما می خوام موسیقی های محلی رو بیشتر پخش کنید.

موفق باشید

——————–
در مورد صبحانه حق با شماست. اضافه شد. موسیقی محلی هم در برنامه هست. خواهید شنید. قصد از آوردن این لوگوها حمع کردن خبرکزاری های وبلاگی در سایت زمانه بوده است. تازه و کهنه یا پربیننده و کم بیننده. مهم کار جمعی است که این وبلاگهای مرجع انجام می دهند. – زمانه

— saoshyant ، Aug 7, 2006 

سایت شما یه مشکلی که داره اینکه از همه چیز داره جز از خود رادیو برنامه هاش. البته حتما برای اینکه تازه راه افتاده.
موفق باشین.
یه چیز دیگه ام موسیقی سنتی و ملی هم تو زمونه جایی داره یا نه؟

————-
همه نوع موسیقی در زمانه شنیده خواهد شد. در باره ما تا فردا اضافه می شود. برنامه های رادیو هم بتدریج معرفی می شود. پیشاپیش مطرح نمی شوند مگر مثل کافه زمانه که برای تولید به کمک خواننده/شنونده نیاز دارد. – زمانه

— سید رضا ، Aug 7, 2006 

سلام

دست همه بچه های رادیو زمانه درد نکند. عالی.

— ایران امروز – علی ، Aug 8, 2006 

امیدوارم که هدف از این رادیو این نباشه که فقط موسیقی پخش کنه چون چند تا رادیوی دیگه دارند این کار را می کنند. بخش موسیقی ملل جالب است خصوصا که شهزاده با لهجه تاجیکی آنرا اجرا می کند. چیز دیگری که لازم است کار ژورنالیستی روی موسیقی پاپ است. موسیق پاپ ما تا به حال هرگز نقد موسیقایی نشده (نظیر مقاله هایی که در مورد موسیقی پاپ در نشریات انگلیس مثلا می بینید) بد نیست برنامه هایی علمی نیز در مورد نقد و بررسی موسیقی پاپ و زیر زمینی ساخته و پخش شود. به هر حال کار فرهنگی این است که به هنرمندان در اصلاح خودشان کمک کرد (نقد). نکته دیگر می شود هفته ای یک برنامه نیم ساعته در باره اوضاع نشر کتاب در آن هفته (تازه ها و خبرهای داغ) ساخت. البته نباید این کار را داد دست یک آدم خشک. باید بامزه و جوان پسند ساخته شود همراه با دید گاههای انتقادی کوتاه. بد نیست یک لیستی از برنامه هایتان روی سایت باشد و زمان و تناوب پخش آنان. پرسنل خود رانیز معرفی کنید و اینکه هرکدام برنامه را می سازند یا پرسنل هر برنامه. در ضمن بیش از حد هم روی موسیقی زیرزمینی بهتر است تاکید نشود. قدری موسیقی درست و حسابی هم قاطیش کنید. خصوصا که بخش قابل توجهی از موسیقی زیر زمینی بی کیفیت است. کارهای رپ که حاوی زبان رکیک هست نیز بهتر است پخش نشود. هنر و آوانگارد بودن به معنی به لجن کشیدن هنر نیست. ممنون

— حمید رضا ، Aug 8, 2006 

سلام 
وبلاگ انجمن سایه با عنوان زیر به روز شد .
منتظر حضور و بیان آرای شما هستیم .
سوسیالیسم مال کجاست ؟
http://saayeh.mihanblog.com/More-138.ASPX
با تشکر فراوان

— hosain ، Aug 9, 2006 

همرسانی کنید:

مطالب وابسته