ترجمه دورریختنی روح القوانین

مهدی خلجی

مونتسکیو و روح مرده‌ی قوانین در ایران
بعضی از نویسندگان، مثل مونتسکیو، در ایرانِ ما بخت خفته‌ای دارند. کتاب روح قوانین مونتسکیو از مهم‌ترین منابع جهانی و تاریخی در فلسفه‌ی حقوق و فلسفه‌ی سیاسی است، و به ویژه، مرجعی مسلّم برای قانون‌گذاران و اندیشمندان قانون و نظریه‌پردازان حقوق و سیاست در کشورهای دموکراتیک. معروف است که ایده‌ی تفکیک قوا ابداع اوست (این ادعا دقیق نیست).
با این همه، در زبان فارسی جز یک ترجمه از متن کامل آن در دست نیست، و آن‌هم ترجمه‌ای به غایت مغلوط و مغشوش، و یک‌سره منسوخ و دورریختنی، که باید آن کالعَدَم گرفت. اما انتشارات امیرکبیر نستوهانه هم‌چنان آن را چاپ می‌کند (در سال ۱۳۹۶، چاپ چهاردهم این ترجمه را به چاپ رسانده است!).
مترجم کتاب، که عنوان آن را با الف و لام عربی، روح القوانین، آورده، و احتمالاً از ترجمه‌های عربی کتاب نیز بهره‌ی وافی و شافی برده، سرهنگ علی اکبر مهتدی، دادستان ارتش و رئیس دفتر سرلشکر رزم‌آراست، که آن را برای نخستین بار، در شهریور ۱۳۲۲، به «زیور طبع آراسته» است.
محمد محیط طباطبایی، از ادبای محقق معاصر، در مقاله‌ای با عنوان «دکتر مصدق و دهخدا» (آینده ،سال پنجم، پاییز ۱۳۵۸، شماره ۷) آورده که دکتر محمد مصدق، در زمان نمایندگی مجلس شورای ملی، صندوقی در مجلس درست کرده و با کنار گذاشتن پولی برای آن، دیگران را هم به سپردن وجوهی به آن تشویق کرده، تا از محل آن، کتابی که به حال جامعه و افزایش معلومات عمومی مفید است، ترجمه شده، به چاپ رسد.
مصدق خود فارغ التحصیل حقوق از دانشگاهی در سوئیس است. در نتیجه، با آثاری مانند روح قوانین مونتسکیو به خوبی آشنا بود و از اهمیت کلیدی آن آگاهی داشت. روزی شنید که میرزا علی اکبر خان دهخدا روح قوانین را به فارسی برگردانده و آماده‌ی گسیل به مطبعه دارد. در یکی از روزهای سال ۱۳۱۲ مؤسس و مدیر کتابخانه‌ی طهران را برای مذاکره با او مأمور کرد. دهخدا پس از دریافت پیام مصدق اندکی با خود ‌اندیشیده و جواب سربالا داده، عذر می‌خواهد و بهانه می‌سازد که «ترجمه‌ی من از روح القوانین به حالت مسوده است و احتیاج به تجدیدنظر و اصلاح و تحریر تازه دارد.»
از طرف مصدق، نصرالله فلسفی را برای کمک به این کار به دهخدا معرفی می‌کنند که به تریش قبای دهخدا برمی‌خورد و پیام می‌فرستد که «بگویید فعلاً قصد چاپ و انتشار کتاب ترجمه‌ی روح القوانین را ندارم و به کار دیگری مشغو‌ل‌ام که به این زودی‌ها انجام نمی‌پذیرد.»
اصرار بسیار که می‌کنند، دهخدا از کوره درمی‌رود: «با تشدد گفت کار غلط بی‌جایی می‌کنید که ترجمه‌ی چنین کتابی را می‌خواهید چاپ کنید. من الان برمی‌خیزم و به رضاشاه تلیفون می‌کنم و می‌گویم چاپ این کتاب بر ضد تاج و تخت توست و برای همین بوده که من ترجمه‌ی خود را تاکنون انتشار نداده بودم.» از ترس او را ترک می‌گویند و به مصدق خبر می‌برند. مصدق السلطنه با ذکاوت ذاتی‌اش مطلب را درمی‌یابد: «من از اول می‌دانستم که دهخدا این کار را هنوز انجام نداده، ولی شهرت این‌که روح القوانین را ترجمه کرده است برای او دردسر و زحمت روحی تولید می‌کند. او در شرایط فعلی قدرت انجام چنین کار دقیقی را ندارد.»
باری! به احترام دهخدا دیگران هم از پیش‌قدم شدن برای این کار می‌پرهیزند و «سال‌های سال متن فرانسه‌ی آن تنها مورد استفاده‌ی فرانسه‌دانان قرار می‌گرفت» تا آن‌که سرهنگ علی اکبر مهتدی بدین کار کمر بسته آن را به چاپ می‌رساند: «ترجمه‌ای که نتوانست حق آن کتاب را چنان‌که می‌سزد ادا کند.»
در ویکی پدیا احتمال داده‌اند که او این کار را با همکاری ذبیح الله منصوری انجام داده است، مترجمی که بی‌وفایی او به متن‌، و حتی جعل متن، از کفر ابلیس هم مشهورتر است!‌ (بنگرید به مقاله کریم امامی درباره‌ی این درویش دیوزده و دنیاگریز، در «از پست و بلند ترجمه»)
در سال هفتاد خورشیدی (ظاهرا)، ناشر، کتاب را با ویراستی تازه، در دو جلد، بیرون می‌دهد، «با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمد مددپور»، مرید مجنون‌صفتِ احمد فردید که فکری فقیر و عقلی قاصر داشت، و جز شطحیاتِ مهمل بر آن کتاب بدنوشت نیفزود.
جای آن است که این ننگ و نقیصه‌ی ناگفتنی ِکتابخانه‌ی زبان فارسی از آن پاک و پیراسته گردد، با برگردانِ بی‌درنگ، اما استوار، و به فارسی فنّی و پاکیزه‌، از متن فرانسه‌ی روح قوانین، و ترجیحاً طبع و ویراستِ پلئیادِ آن (جلد دوم)، به همراه ضمائم و ملحقات و تعلیقاتی که ویراستار فرانسوی در دسترس نهاده‌ است.
تازه بعد از این، نیازمند ترجمه‌ی آثاری معتبر در شرح و تفسیر این کتاب‌ایم، و در آغاز راه…
همرسانی کنید:

مطالب وابسته