محمدابراهیم رنجبر امیری؛ توزیع و دکه‌داری مطبوعات از عهد رضاشاه تا امروز

کتابخانه مجلس

روایتی مفصل از خاطرات یک صنف کمتر دیده شده از اصناف مطبوعات رونمایی شد. کتاب ۷۶ سال با مطبوعات در اندیشگاه کتابخانه ملی با حضور غلامرضا امیرخانی و کورش نوروزمرادی رونمایی شد و مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

کتاب ۷۶ سال با مطبوعات روایت یک روزنامه فروش است که از سال ۱۳۱۶ به کار توزیع روزنامه در تهران مشغول بوده است. محمد ابراهیم رنجبر امیری، پسرک روزنامه فروش مازندرانی که در نه سالگی برای پیدا کردن مادر گمشده اش در دوره رضاشاه به تهران می آید در همان کودکی به شاگردی، توزیع و دادزنی و دکه داری فروش مطبوعات مشغول بوده و تا به امروز در این کار شاغل است.

او با حافظه بی نقص و کم نظیری که دارد خاطرات وقایع دست اول مطبوعاتی را که خود درگیرش بوده را در دوجلد منتشر کرده است. محمد ابراهیم رنجبر ۸۷ ساله است و می‌گوید کتابش پنج جلد خواهد شد و نشر سه جلد آن هنوز باقی است.

جلد دوم این اثر سه شنبه ۱۹ خردادماه ۹۴ با حضور روزنامه نگاران قدیمی، نمایندگان و سرپرستی های مطبوعات، روزنامه فروشان، پژوهشگران حوزه تاریخ مطبوعات، در اندیشگاه کتابخانه ملی مورد نقد و بررسی قرار گرفت. دکتر غلامرضا امیر خانی معاون فنی کتابخانه ملی این کتاب را یک اثر زنده و پویا و سودمند معرفی می‌کند.

امیرخانی در ابتدای این مراسم با بیان اینکه تاریخ ما نیازمند آثار این چنینی است گفت: برخی متون تاریخی ما روایت‌های رسمی مورخان است که بیشتر به قشر فرادست جامعه پرداخته و مخاطبش نخبگان و قشر حاکم بوده است حتی تاریخ بیهقی که شاهکار متون تاریخی است نیز به قشر برگزیده جامعه‌ می‌پردازد. بقیه تواریخ ما نیز در دوره‌هایی چون مغول، ایلخانی، تیموری، صفویه و … صرفاً روایت تاریخ زندگانی پادشاهان، حاکمان، سیاستگذاران و … است. بنابراین در تاریخ نگاری ما از پایین روایتی وجود ندارد و کمتر مورخانی هستند که به زندگی مردم عادی پرداخته باشند. به همین دلیل است که در قرون گذشته و به ویژه در دور قاجار یکی از بهترین منابع ما سفرنامه‌های خارجی است چون زندگی مردم عادی در درون متون تاریخی ما انعکاسی ندارند. در حالی که در متون تاریخی غربی به صورت جزئی به زندگی مردم پرداخته شده است. به طور مثال در قرن ۱۵ میلادی ما متونی داریم که ریزترین اطلاعات را از زندگی مردم ارائه می‌دهد.

به گفته معاون سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران این کتاب دو ارزش افزوده دارد؛ نخست اینکه از نگاه طبقه پایین جامعه و بر اساس زندگی آن‌ها نوشته شده و دوم اینکه اطلاعات کلی از نشریات و جریده‌های آن زمان ارائه می دهد. برخی از اطلاعاتی که دراین کتاب آمده را شما می‌توانید در کتاب‌های استادانی چون سید فرید قاسمی هم مشاهده کنید، از سوی دیگر برخی از اطلاعات این کتاب در هیچ کجای دیگر دیده نمی‌شود.

کورش نوروزمرادی پژوهشگر و مدرس تاریخ مطبوعات در باب این کتاب گفت: ۷۶ سال با مطبوعات روایت کوچه بازار مطبوعات است که ناگفته های صدها نشریه سه دوره رضا شاهی، دوره مطبوعات رگ گو (۲۶-۱۳۲۰) و دوره مطبوعات کودتای ۳۲ را تحریر کرده، روایتی متفاوت اما اینبار نه از قلم یک روزنامه نگار، مورخ و پژوهشگر عرصه رسانه بلکه از قلم آخرین حلقه اطلاع رسان یک روزنامه، کسی که با مخاطب درگیر است، یک مُوَزع، داد زن، و فروشنده دورگرد و دکه دار روزنامه ارائه می کند.

نوروزمرادی در مورد استناد مطالب این کتاب که بیشتر بر پایه حافظه نگاری نگاشته شده و هیچ ماخذ مکتوبی ندارد می‌گوید: در خصوص استناد و اعتبار مطالب این اثر باید دقیقا قرینه سازی کرد، اعتبار و استناد دقیق خاطرات و شفاهی نویسی با قرینه سازی مشخص می‌شود قرینه تاریخی و تحلیلی این کتاب ارزشمند با مقایسه تطبیقی به سه شیوه امکان دارد: ابتدا مقایسه با کتب تاریخ مطبوعاتی که در همین دوره زمانی نگاشته شده، اما یک مساله ای برایمان پیش می‌آید اطلاعات نگاشته‌ها هم با یکدیگر هم پوشانی ندارند بلکه چون پازلی همدیگر را تکمیل میکنند تا یک نظریه ای از دل آن بیرون آید، دوم رجوع به خاطرات کهنه-روزنامه نگاران است که صحت و سقم مطالب این اثر را تایید و یا تکذیب می‌کند، سوم و مستندترین سنجش محتوای این اثر رجوع به محتوای روزنامه هایی است که پدید آورنده در خصوص آنها قضاوت کرده و یا بررسی روزنامه‌های مخالف.

سردبیر فصلنامه مطبوعات بهارستان جزییات و مداخل این کتاب را دقیق و جزیی میداند اما معتقد است در استنتاجات کلی آن باید تجدید نظر شود: «صدور حکم قطعی در مورد دوره ای از تاریخ مطبوعات با چند شاهد و مثال کار علمی‌ای نیست. تندروی در روزنامه نگاری و روزنامه نگار تندرو آسیب بیشتری از حاکم تندرو به ساختار جامعه مطبوعاتی می‌زند.»

«یکی از نتایج خوب این اثر آنست که این روزنامه فروش کهنه کار بسیاری از پشت پرده مطبوعات گذشته را شفاف نوشته، در این کتاب نوشته شده که شارژ مالی برخی از روزنامه ها از کجا بوده و همه روزنامه‌ها نیز پاکدست نبوده اند و هدف از انتشار برخی از روزنامه‌ها رسیدن به ثروت، شهرت و قدرت بوده است.»

نویسنده اثر محمد ابراهیم رنجبر امیری پیشتر در مجلس دیگری گفته است: «در واقع تاریخ فروش روزنامه به شکلی که ما کار می کردیم از سال ۱۲۹۹ آغاز می‌شود که پنج نفر به این کار اشتغال داشتند و در دوره دیگر ۱۲ تا ۱۳ نفر به این جمع اضافه شدند و ما جزو گروهی ۳۵ تا ۴۰ نفره هستیم که نسل سوم به حساب می‌آییم. البته تهران آن زمان چهار، پنج خیابان که بیشتر نبود؛ یکی خیابان سپه بود و یکی هم خیابان شاه. خیابان‌های سعدی، فردوسی، لاله‌زار و ناصرخسرو، بوذرجمهری و شوش هم بود. من آن زمان دکه نداشتم. روزنامه‌ها را زیر بغلمان می‌گرفتیم و هر چقدر می‌توانستیم چاخان، پاخان می‌کردیم تا روزنامه‌مان را بفروشیم!»

به گفته او، «امروز صاحب هزارو صد دکه روزنامه فروشی در تهران حدود صد نفرند و دکه ها بصورت پدرخوانده ای اداره می‌شود. روزنامه حاشیه‌های این دکه‌ها هستند و دکه‌ها به سوپرمارکت‌های کوچک تبدیل شدند، روزنامه‌ها مظلومانه هنوز در پیاده روها پهن می‌شوند و آنچه در این دکه‌ها برجسته است مواد دخانی و تنقلات است تا روزنامه.»

——————
*با ویرایش و افزایش یک بند از گفته های مولف به نقل از ایسنا. ناشر کتاب در خبرها بروشنی ذکر نشده است. اما از اینجا پیدا ست که ناشر کتابخانه ملی است.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته