فرشاد قربانپور
روزنامه بهار
محمود نیکویه پژوهشگر و نویسنده است و تا اندازهای هم روزنامهنگار. او در سال ۱۳۲۹ در رشت به دنیا آمد. تاکنون کتابهای بسیاری ازجمله «پورداود پژوهنده روزگار نخست» (رشت: گیلان، ۱۳۷۸)، «از نقطه تا خط» در باره نصرت رحمانی (رشت: طاعتی، ۱۳۷۸)، «نادره کاران» (تهران: قطره، ۱۳۸۲)، «گیلان در سفرنامه سیاحان خارجی» (رشت: فرهنگ ایلیا، ۱۳۸۶)، «یادآر ز شمع مرده یاد آر» (تهران: ۱۳۸۱)، «تاریخ بلدیه رشت» نوشته است.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بیشتر کارهای من در حوزه گیلانشناسی است. البته در حوزههای دیگر هم کتابهایی دارم، اما در حال حاضر روی گیلان و تاریخ گیلان متمرکز هستم. ازجمله کارهایی هم که در حال انجام دارم درباره شورای شهر دوره اول رشت است. در حال تدوین کتابی با عنوان عملکرد شورای شهر اول هستم. تصور میکنم این کتاب تا دو سه ماه دیگر آماده شود. جز این کتاب دیگری در دست انجام دارم با عنوان گیلان در سفرنامه سیاحان خارجی که کمی کار آن بیشتر است و بهگمانم تا سال آینده طول بکشد.
شما پیش از این هم کتابی با همین عنوان گیلان در سفرنامه سیاحان خارجی نوشته بودید؟
بله. آن کتاب کوچکی بود که در مجموعه فرهنگ و تمدن گیلان چاپ شد. در آنجا بهآن دلیل که از نظر حجم، محدود بودم، به تمام سیاحان نپرداختم، اما در این کتاب جدید سعی دارم کتاب کاملی ارائه دهم.
درباره شورای شهر گفتید. آیا شما پیش از این با شورای شهر رشت همکاری نداشتید؟
بله، داشتم. از همان زمان شورای شهر اول بود که چند نفر از چهرههای فرهنگی استان بهعنوان مشاور فرهنگی شورا فعالیت میکردند که من هم در میان آن مشاوران بودم. بعد بحث همکاری پیش آمد و قراردادی با شورا داشتم که تاریخ رشت را در چند جلد بنویسم. در این راستا کتاب رشت شهر باران (رشت: فرهنگ ایلیا، ۱۳۸۵) و کتاب تاریخ بلدیه رشت (در سال ۷۹) منتشر شد، اما بعد از آن بنا به دلایلی این همکاری ادامه نیافت.
حالا این کتاب عملکرد شورای اول رشت را چگونه چاپ میکنید؟ با چه ناشری؟
ناشر این کتاب هنوز مشخص نیست. درواقع هنوز در این زمینه تصمیمی نگرفتهایم، اما این کتاب با حمایت آقای سروش اکبرزاده، رئیس دوره اول شورای شهر رشت، منتشر خواهد شد.
آقای نیکویه این روزها چه کتابهایی میخوانید؟
کتابخوانی من این روزها پراکنده است. البته بیشتر کتابهایی میخوانم که در باره موضوعی باشد که پژوهش میکنم، اما علاوه بر این خواندن کتابهای روز را از دست نمیدهم؛ برای نمونه کتاب «نگاهی به شاه» را این روزها خواندهام. به نظرم آمد که کتاب خوبی است. نویسنده آن در خارج از ایران است و به اسناد سیاسی بیشتری دسترسی دارد. از سویی برای استفاده از پارهای اسناد حساسیت ندارد؛ ازاینرو این کتاب بهنسبت کتابهای دیگری که پیرامون دوره پهلوی نوشته شدهاند، از ویژگی بارزی برخوردار است.
شما این روزها در حال تدوین کتاب «سفرنامه سیاحان خارجی از گیلان» هستید. در این راستا آخرین کتابی که مطالعه کردهاید چه بود؟
من در این کتاب از سفرنامههایی استفاده میکنم که تاکنون چاپ شدهاند؛ بنابراین بیشتر آنها را پیش از این خوانده بودم؛ بااینحال این روزها دوباره سراغ سفرنامه «خودزکو» (خوچکو) رفتم و ضمن خواندن دوباره آن، از کتاب فیشبرداری کردم.
شما کتابهایی که مینویسید بیشتر تالیف است یا ترجمه؟
من همیشه دنبال تالیف (گردآوری) بودم. در این زمینه کتاب «نادرهکاران» (نشر قطره، ۱۳۸۲) یکی از مهمترین کتابهای من است که در سال ۱۳۸۳ منتشر شد. این کتاب مقالههای استاد ایرج افشار درباره دیگران را از ابتدا تا سال ۱۳۸۱ دربرمیگرفت. استاد افشار تا سال ۱۳۸۹ زندگی میکرد؛ ازاینرو حال جمعآوری نوشتههای ایشان در سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹ هستم تا در نشر دوباره آن این مقالهها را نیز اضافه کنم. از این گذشته مقالههایی را که بین سال ۱۳۵۱ و ۱۳۵۲ در مجله رودکی نوشته بودم جمعآوری کرده و قصد دارم دوباره آن را منتشر کنم. البته این کتاب در سال ۱۳۸۶ با عنوان «یادآر ز شمع مرده یاد آر» منتشر شده بود.
آقای نیکویه دغدغه این روزهای شما چیست؟
مدتهاست که ناامنی دغدغه اندیشهام شده است. دچار ناامنی فراگیری هستیم. در عرصهای که ما فعالیت میکنیم، ناامنی، عدم حمایت، بیتفاوتی و غیره موج میزند. ما نورچشمی نیستیم و هیچگاه دیده نشدیم. ما در شهرستان هستیم. تفاوت توزیع امکانات و برخورداریها از تهران تا شهرستان بسیار زیاد است. در اینجا از ما هیچ حمایتی نمیشود؛ برای نمونه سال گذشته کتابخانه بسیار ارزشمند استاد خمامیزاده در رشت آتش گرفته و سوخت. من بارها با خودم اندیشیدهام بهجای اینکه مسئولان در هفته کتاب و کتابخوانی ژستهای مصنوعی بگیرند چه بهتر که لااقل بیایند و کتابخانه افراد فرهیخته و پژوهشگران را لااقل در مقابل آتشسوزی بیمه کنند. از آن روزی که کتابخانه استاد خمامیزاده سوخت من همواره نگران کتابخانه خودم هستم.
آقای نیکویه اهل سفر هستید؟
بله هستم، اما هزینه سفر زیاد است؛ بااینحال اگر فرصتی داشته باشم یا در همینجا گیلانگردی میکنم یا به تهران میآیم. بهتازگی سفری داشتم به قلعهرودخان و آنجا را دیدم.
هزینه زندگی شما از کجا تامین میشود. شما علاوه بر نوشتن از جایی دیگر هم درآمد دارید؟
من پیش از انقلاب لیسانس ادبیات گرفتم. بعد قرار شد بروم به آموزشوپرورش و معلم شوم، اما از سد گزینش نتوانستم رد شود. بههمین دلیل به بخش خصوصی روی آوردم و با مدرک دیپلم در شرکتهای خصوصی به کار حسابداری پرداختم. پس از سالها کار هم بازنشسته تامیناجتماعی شدم و هماکنون حقوق بازنشستگی تامین اجتماعی میگیرم.