از دلخوشیهای شخصی آغاز هر پاییز، انتشار مجموعهی داستانهای جایزهی معتبر ادبی «اُ.هنری» است. بیست داستان قرصومحکم، خواندنی و درجهیک که از میان هزاران داستان کوتاه انتخاب شدهاند. در مجموعهی ۲۰۱۵ و بیست برنده، داستانی هم از نویسندهای ایرانی به چشم می خورد: دینا نیری که داستان «A Ride Out of Phrao» را نوشته است. روایت زنی ایرانی به نام شیرین خلیلپور اندرسون که بعد انقلاب ناچار به ترک ایران و ساکن آمریکا شده است. در ایران پزشک بود و در آمریکا هزار کاره و هیچکاره و دستآخر زیر بدهیهای کردیتکارتها ورشکست شد، به موسسهای خیریه پیوست و بهعنوان نیروی داوطلب به روستایی در تایلند اعزام شد. شیرین خلیلپور زنی میانسال است که مدام برای آبروداری، تعارف و رودربایستی ایرانی، چنگ زدن به ایران دوری که بود و دیگر نیست دروغ میگوید. دروغهای ریزودرشت و بیآزار و غیرمهم و مهم…میانهاش با لیلا، تنها دخترش که «زیادی نیویورکی و آمریکایی» است شکرآب، دلش تنگ ایران و …
آشنا شدن با دینا نیری برای من مثل یک نسیم خنک، مطبوع بود. در برهوتی که دیگر حتا داستانهای گلی ترقی هم طعنه به فهمیه رحیمی میزند… دینا نیری در اصفهان بهدنیا آمده است، تا دهسالگی در اصفهان زیسته و بعد انقلاب با خانوادهاش ناچار ایران را به مقصد آمریکا ترک کرده است. اولین رمان او با اسم خیلی خوب «یک قاشق چایخوری زمین و دریا» با تحسین بسیار روبرو شد. رمان به سیزده زبان ترجمه شده و منتقدان ادبی مهمی او را یکی از امیدهای ادبیات میدانند.
انتخاب داستان کوتاهاش در میان برندگان امسال «اُ.هنری» نام او را مطرحتر کرد. رماناش را سفارش دادم و مشتاق و منتظرم که بهدستم برسد و بخوانم. این وبسایت دینا نیری است، پیشنهاد میکنم بخش داستان زندگی خود و خانوادهاش را ببینید. عکسهای خانوادگیشان در روستای آباواجدادی در اصفهان، پیکنیک، تکیهداده بر ماشین و در خانهی آمریکا را کنار هم چیده و داستان خانواده و خودش راتعریف کرده است. عکسی از دستهای پر چینوچروک پدرش را هم گذاشته که تسبیح میاندازد و نوشته که پدرش همیشه درحال تسبیحانداختن است. داستانی که برای ما بسیار آشناست و تصاویری که مشابهاش در آلبومهای خانوادگی همهی ما جاخوش کرده است.
دینا نیری میگوید تا اواخر دههی بیست زندگی اصلا فکر نکرده بود که بر روی ادبیات جدی تمرکز کند و داستان بنویسد، چه خوب که سیسالگیاش با این تغییر خوب شروع شد.