پرویز کلانتری؛ هنرمندی با علاقه‌ وصف ناشدنی به سرزمین مادری

این گزارش در ۷۸ سالگی پرویز کلانتری تهیه شده است. گزارش جدیدآنلاین هم تصویرهای متعددی از کارهای او دارد و هم می توانید صدای او را بشنوید که از کارهایش می گوید. در اینجا صرفا متن گزارش بازنشر شده است. – راهک

شوکا صحرایی
جدیدآنلاین

پرویز کلانتری در شرح حال خودش مى نویسد: “در صبح روز شنبه نخستین روز هفته و نخستین روز نوروز سال ۱۳۱۰، هنگام طلوع آفتاب و در لحظه تحویل سال، کودکی به دنیا آمد. همین که چشم گشود و سفره هفت سین را دید، گفت: نوروزتان مبارک. از این رو نام پرویز بر او نهادند.”

“در دو سالگی پیراهن سفید بلندی به تن داشت و از مادرش می خواست دکمه های رنگین گوناگون بر آن پیراهن بدوزد. کودکی با پیراهن عجیب و غریب، که سرتاپا پوشیده از دکمه های الوان، در دو سالگی عشق خود را به رنگ ها نشان داد و در سه سالگی با خط خطی کردن در و دیوار همسایه ها به جکسون پولاک نشان داد که چگونه باید نقاشی انتزاعی ساخت. البته جکسون پولاک هیچ گاه از همسایه هایش کتک نخورد!”

“امروز هم، در میان انبوه خاطرات پراکنده، هنوز او را می بینم که در هفت هشت سالگی با قطعه ذغالی که از آشپزخانه ربوده است کف پیاده رو جلوی خانه را نقاشی می کند.”

پرویز کلانترى، نقاش و داستان نویس، از چهره هاى صاحب نام مکتبى در نقاشى معاصر ایران است که به سقاخانه معروف شد. تجربه هاى نقاشى او از کشیدن کاریکاتور در نشریات ایرانى تا مصور کردن کتاب هاى درسى گسترده است.

کلانترى توشه هنرش را از فضاها و داستان هاى بومى ایرانى مى گیرد. مجموعه کارهاى کاهگل او، که در میان آثارش از همه شناخته شده تر است، به گفته خودش متأثر از آمد و شد مکرر به زادبوم پدرى اش، طالقان، است.

مى نویسد: “هر خشت و هر دیواره حرفی دارد با تو، رازی دارد از حوادث جهان و گذشت زمان. سائیدگی دیوار، از باد است، از باران است، از گذشت زمان است. و این زمین، زمینی که با اطمینان زیر پایت حس می کنی، اشارتی است در آیینه خشت به ناپایداری. و خشت نمودار خاک است و سرنوشت و سرگذشت تبار ماست بر دیوار، تا بماند به یادگار، به رسم، به نقش، به شکل.”

کلانترى معتقد است که او سبکى را انتخاب نمى کند بلکه سبک ها او را پیدا مى کنند. در باره دوره هاى کارش مى گوید: “زمانی که معلم طراحی دانشجویان معماری بودم، همراه آن ها برای طراحی به اطراف کاشان می رفتیم. ۵ سال تمام تماشای این بناهای خشت و گلی سبب شد که این چشم اندازها را مستقیما روی کاهگل به شیوه های گوناگون نقاشی و تجربه کنم”

“زمانی که مدیر آموزش های هنری در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم با جنگلی از نقاشی های کودکان سر و کار داشتم و در این دوره نقاشی های کودکانه را تجربه کردم، که این تجربیات به نقش فرش سرایت کرد؛ و زمانی، در همکاری با موزه مردم شناسی، زندگی و دست بافته های عشایر مورد توجهم قرار گرفت. حاصل این دوره مجموعه ی همراه با عشایر ایران بوده است.”

پرویز کلانتری علاقه اى وصف ناشدنی به سرزمین مادری اش دارد و دغدغه اصلی سال های اخیرش جنگ است که مى گوید از از آن متنفر است.

او در سال ۱۹۹۳ در پاسخ به نامه یک هنرمند سوئدی به نام بومن که از کلیه هنرمندان جهان برای مشارکت در ایجاد یک اثر هنری که تمثیلی باشد برای صلح دعوت کرده بود، مشتی خاک را با کیسه ای کاه از گندم زارهای سرزمین مادری اش فرستاد و نوشت:

“آقای بومن، پیشنهاد شما که گامی است هنرمندانه به سوی صلح، برای من ایرانی که هشت سال تمام مصائب جنگ را در کشورم داشته ام، بسیار خوشحال کننده است. مشتی خاک از سرزمین پهناور ایران را برایتان می فرستم، خاک سرزمین کهن سالی که در گذشته ها سهم بزرگی در تمدن بشری داشته است، خاک سرزمینی که اگر چه همواره در معرض تاخت و تاز و تجاوز بیگانگان بوده است، ولی شعر و ادبیاتش آکنده از دوستی و مهر بین انسان هاست، و همچنین کیسه کاهی از گندم زارهایی که هشت سال آزگار در آتش جنگی ناخواسته سوختند.”

پرویز کلانتری این روزها مشغول خلق مجموعه ای است که قرار است به زودی در کشور چین به نمایش گذاشته شود.

این مجموعه نیز  بازتاب نگرانی هاى او از فاجعه جنگ است که به صورت نقوشى بر شیشه های شکسته نشان داده مى شوند.  این نقاشی های پشت شیشه، تصاویر زندگی ساده مردمانی را نشان می دهد که در اثر جنگ، شکسته و پراکنده شده اند.

این آثار، در جنب چهارمین نشستی که دفتر برنامه اسکان بشر وابسته به سازمان ملل از تاریخ ۳ تا ۷ نوامبر ۲۰۰۸ در چین برگزار می کند، به نمایش در می آیند.

این نمایشگاه در ارتباط با بخشی از مباحث برنامه (طراحی و توسعه شهری) به ویژه در مناطق جنگ زده اى مثل افغانستان و عراق به موضوعاتی از قبیل : جنگ، خشونت، نا امنی و مهاجرت می پردازد.

همرسانی کنید:

مطالب وابسته